برداشتنبرداشتن زاءده اپاندیس یا اویزهبردباربردباریبردباری کردن دربرابربردستبردگیبردنبردهبردیدبررسىبررسى افکار عمومىبررسى اوضاعبررسى صلاحیتبررسى کردبررسیبررسی اوضاعبررسی کردنبرزبرزخبرزشبرزشناسبرزشناسیبرزگریبرزیدنبرزیستیبرسر چیزی پریدنبرسرلج اوردنبرسم یادگار نگاه داشتنبرسمیت شناختنبرسمیت نشناختنبرسی اصل و فرعبرشبرش دادنبرشتنبرشته شدنبرشته کردنبرشته کنندهبرشمردبرشمردنبرشناخت کردنبرشک و حسد در افتادنبرضدبرضد بیماری تلقیح شدنبرطبقبرطرف کردنبرطرف کردن بحرانبرطرف کننده بوی بدبرعکسبرف