finals

جمله های نمونه

1. he squeaked by the finals
به سختی در امتحانات نهایی قبول شد.

2. our team will play in the finals
تیم ما در دوره ی پایانی شرکت خواهدکرد.

3. he won the regional laurels and went on to the finals
او تاج های (قهرمانی) محلی را برد و به دور نهایی راه یافت.

انگلیسی به انگلیسی

• final matches of a competition; last examination in a course of study

پیشنهاد کاربران

بپرس