вдруг

پیشنهاد کاربران

کلمات مرتبط یا مترادف :
внеза́пно = به طور غیرمنتظره
неожи́данно = به طور غیرمنتظره
сра́зу = به یکباره، فوراً
اصطلاحات:
как вдруг = وقتی ناگهان
все вдруг = همه چیز به یکباره
а вдруг = فرض کنید که ، چه می شود اگر
ضرب المثل:
Не вдруг Москва́ стро́илась.
مسکو یه شبه ساخته نشده است. ( اشاره به اینکه هر کاری نیاز به تلاش و پشتکار داره )
...
[مشاهده متن کامل]

Не бы́ло ни гроша́, да вдруг алты́н.
معنای تحت الفظی یعنی تا دیروز یک سکه نبود اما به یکباره سه سکه هست یا تا دیروز فقیر ، ناگهان پادشاه یا ( به این معنی که تا دیروز صاحب چیزی نبودم ولی امروز خیلی چیزها دارم ) ( تا دیروز یک یک قرونی در جیب من نبود اما الان همه چیز دارم )

ناگهان، به ناگاه، یهویی، یهو، یکدفعه، در یک آن، در یک لحظه، به یکباره، در یک چشم به هم زدن، یک مرتبه

вдруг
Pronunciation: [fdrook]
معادل اینگلیسی
suddenly, at once
ساختار دستوری
...
[مشاهده متن کامل]

adverb
مثال
1 - Вдруг вы́ключили све́т.
ناگهان ( یهویی ) چراغ را خاموش کردند.
2 - Вдруг разда́лся крик, и я оберну́лся.
ناگهان جیغی ( فریادی ) بلند شد و برگشتم. = فریادی ناگهانی شنیدم و برگشتم.
3 - Она́ шла по у́лице, как вдруг на неё нае́хала маши́на.
در حال قدم زدن در خیابان بود که ناگهان اتومبیلی با او برخورد کرد.
4 - Нельзя́ измени́ть отноше́ния вдруг.
تغییر به یکباره روابط غیرممکن است. = تغییر ناگهانی روابط امکان پذیر نیست.
5 - Почему́ всe вдруг наки́нулись на меня́?
چرا همه ناگهان به من حمله کردند؟ = چرا ناگهان همه من را مورد حمله قرار دادند؟ = در اصطلاح زبان فارسی می گن: چرا همه چیز رو روی من ریختن؟
6 - A вдруг нас на тамо́жне не пропу́стят?
اگر یهو اجازه ندهند ( نگذارند ) از گمرگ بگذریم ( رد بشیم ) چی؟

بپرس