zoom out

جمله های نمونه

1. If you zoom out at this point, we shall get a view of the whole square.
[ترجمه گوگل]اگر در این نقطه بزرگنمایی کنید، نمای کل مربع را خواهیم دید
[ترجمه ترگمان]اگر در این نقطه زوم کنید، نگاهی به کل میدان خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the last shot he zoomed out to a wide view of the garden.
[ترجمه گوگل]در آخرین عکس او به نمای وسیعی از باغ بزرگنمایی کرد
[ترجمه ترگمان]آخرین ضربه او به منظره وسیعی از باغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Click on a photo of any student, and it zooms out to full-size.
[ترجمه گوگل]روی عکس هر دانش آموزی کلیک کنید و آن را به اندازه واقعی بزرگنمایی کنید
[ترجمه ترگمان]بر روی یک عکس از هر دانش آموز کلیک کنید، و آن را زوم کنید به اندازه کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes it's good to zoom out a bit, though, and remind ourselves on this huge day in history: what the people want is chicken, ice cream and coffee.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات خوب است که کمی کوچک‌نمایی کنیم و در این روز بزرگ تاریخ به خود یادآوری کنیم: آنچه مردم می‌خواهند مرغ، بستنی و قهوه است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات خوب است که کمی زوم کنید و این روز بزرگ را در تاریخ به خود یادآوری کنید: آنچه مردم می خواهند مرغ، بستنی و قهوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Support zoom in, zoom out and move with keyboard.
[ترجمه گوگل]از بزرگنمایی، کوچکنمایی و حرکت با صفحه کلید پشتیبانی کنید
[ترجمه ترگمان]از زوم پشتیبانی کنید، زوم کنید و با صفحه کلید حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Select zooming area. Right - click to zoom out.
[ترجمه گوگل]منطقه بزرگنمایی را انتخاب کنید راست - برای کوچک نمایی کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]ناحیه زوم را انتخاب کنید روی زوم کلیک کنید تا زوم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deep Purple is a red zoom out.
[ترجمه گوگل]Deep Purple یک کوچکنمایی قرمز است
[ترجمه ترگمان]بنفش تیره یک زوم قرمز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I then used After Effects to zoom out and show all the photographs.
[ترجمه گوگل]سپس از After Effects برای بزرگنمایی و نمایش تمام عکس‌ها استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]سپس بعد از After Effects از زوم کردن و نشان دادن همه عکس ها استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's about 300 miles one way. Zoom out and take another look on the national map.
[ترجمه گوگل]حدود 300 مایل یک طرفه است بزرگنمایی کنید و نگاهی دیگر به نقشه ملی بیندازید
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰ مایل در یک مسیر است زوم کنید و نگاهی دیگر به نقشه ملی بیاندازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scroll forward to zoom in and backward to zoom out.
[ترجمه گوگل]برای بزرگ نمایی به جلو و برای کوچک نمایی به عقب بروید
[ترجمه ترگمان]به جلو بروید تا زوم کنید و به عقب زوم کنید تا زوم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Zoom out from the Gantt Chart to view a longer time period.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده بازه زمانی طولانی‌تر، از نمودار گانت کوچک‌نمایی کنید
[ترجمه ترگمان]از نمودار گانت به خارج زوم کنید تا یک دوره زمانی طولانی تر را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pages snap into view as fast as they would on a desktop, and you rarely have to zoom out or scroll sideways to view their content.
[ترجمه گوگل]صفحات به همان سرعتی که روی دسکتاپ مشاهده می‌شوند، دیده می‌شوند، و به ندرت مجبور می‌شوید برای مشاهده محتوای آن‌ها کوچک‌نمایی کنید یا به طرفین بروید
[ترجمه ترگمان]صفحات به همان سرعتی که روی رومیزی هستند به نظر می رسند، و شما به ندرت ممکن است برای مشاهده محتوای آن ها از یک طرف زوم کنید و یا آن را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You might be groveling around in low-level bits and pointer arithmetic, then zoom out to an abstraction that's close to the business domain. You're always bopping back and forth. That's hard.
[ترجمه گوگل]ممکن است در بیت‌های سطح پایین و محاسبات اشاره‌گر بگردید، سپس به یک انتزاع نزدیک به حوزه کسب‌وکار بزرگ‌نمایی کنید شما همیشه در حال پریدن به جلو و عقب هستید سخت است
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است در اطراف بیت های سطح پایین و حساب pointer groveling باشید، سپس به یک انتزاع که نزدیک به حوزه کسب وکار است زوم کنید تو همیشه به عقب و جلو میری سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is the magnifying glass icon with the minus sign on it and provides the ability to step-wise zoom out.
[ترجمه گوگل]این نماد ذره بین با علامت منهای روی آن است و امکان بزرگنمایی گام به گام را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بزرگنمایی کننده ذره بین با علامت منفی روی آن است و توانایی قدم برداشتن خرد را در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] تصویر را از زوم خارج کردن - زوم پس

انگلیسی به انگلیسی

• move quickly to take a picture from a distance

پیشنهاد کاربران

توجه به نکات ضروری به جای جزئیات یک موضوع، دورنمایی، کلی نگری
همچنین به معنی:
با عجله از کنار چیزی یا جایی گذشتن
با عجله ترک کردن
کنترل خود را از دست دادن
to adjust the lens of a camera or ( of a camera ) to adjust its lens so that the image seems to be smaller and farther away.
دور و کوچک نمایی
دور و کوچک نمایی کردن
دورنمایی کردن
زوم را کم کردن
از دور نگاه کردن
زوم را به عقب بردن
از فاصله ی دورتر نگاه کردن
( یه جورایی ) دورترشدن
در نرم افزارهای کامپیوتری:
کاهش بزرگنمایی

بپرس