zoom in

جمله های نمونه

1. At the beginning of the film, the camera zooms in to show two people sitting by the side of a river.
[ترجمه گوگل]در ابتدای فیلم، دوربین بزرگنمایی می کند تا دو نفر را نشان دهد که در کنار رودخانه نشسته اند
[ترجمه ترگمان]در ابتدای فیلم، دوربین زوم می کند تا دو نفر را نشان دهد که کنار یک رودخانه نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The camera zoomed in on the actor's face.
[ترجمه گوگل]دوربین روی صورت این بازیگر زوم کرد
[ترجمه ترگمان]دوربین روی صورت هنرپیشه زوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Film the whole building first, then zoom in on the door.
[ترجمه گوگل]ابتدا از کل ساختمان فیلم بگیرید، سپس روی درب بزرگنمایی کنید
[ترجمه ترگمان]ابتدا کل ساختمان را فیلم کنید، سپس روی در زوم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The camera zoomed in on the girl's face.
[ترجمه گوگل]دوربین روی صورت دخترک زوم کرد
[ترجمه ترگمان]دوربین روی صورت دختر حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Henry immediately zoomed in on the weakest part of my argument.
[ترجمه گوگل]هنری بلافاصله روی ضعیف ترین قسمت استدلال من زوم کرد
[ترجمه ترگمان]هنری بلافاصله روی ضعیف ترین قسمت بحث من زوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The camera zoomed in on the child's face.
[ترجمه گوگل]دوربین روی صورت کودک زوم کرد
[ترجمه ترگمان]دوربین روی صورت کودک زوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Television cameras zoomed in on the fans fighting in the stands.
[ترجمه گوگل]دوربین های تلویزیونی روی هوادارانی که در سکوها دعوا می کردند زوم کردند
[ترجمه ترگمان]دوربین های تلویزیون بر روی طرفداران که در جایگاه تماشاچیان می جنگیدند، زوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For one shot, he zooms in over a sawmill, low enough to smell the fresh-cut lumber.
[ترجمه گوگل]برای یک عکس، او روی یک کارخانه چوب بری زوم می کند، به اندازه ای پایین که بوی چوب تازه بریده شده را استشمام کند
[ترجمه ترگمان]برای یک تیر، از کارگاه چوب بری عبور کرد، به حدی که بوی الوار تازه را استشمام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But I was not surprised that Sam zoomed in on paternity leave right away.
[ترجمه گوگل]اما من تعجب نکردم که سام فوراً روی مرخصی پدری زوم کرد
[ترجمه ترگمان]اما من تعجب نکردم که سم با حالت عادی رفتار کرد و بلافاصله از اتاق خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With motor insurance zooming in cost, this could give you a valuable saving.
[ترجمه گوگل]با افزایش هزینه بیمه موتور، این امر می تواند پس انداز ارزشمندی را به شما بدهد
[ترجمه ترگمان]با زوم کردن بیمه موتور به قیمت، این می تواند به شما ذخیره ارزشمندی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Observers can zoom in or out to understand overall patterns.
[ترجمه گوگل]ناظران می توانند برای درک الگوهای کلی بزرگنمایی یا کوچکنمایی کنند
[ترجمه ترگمان]ناظران می توانند برای درک الگوهای کلی به داخل یا خارج زوم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The forward screen zoomed in on the slight figure of the target.
[ترجمه گوگل]صفحه رو به جلو روی شکل جزئی هدف زوم کرد
[ترجمه ترگمان]صفحه جلو روی پیکر کوچک هدف زوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The contributors here seem instead keen to zoom in on and ferment nihilistic tendencies, through bleak but listenable insights.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که مشارکت‌کنندگان در اینجا درعوض مایلند از طریق بینش‌های تیره و تار اما شنیدنی، روی گرایش‌های نیهیلیستی بزرگ‌نمایی کنند و آن‌ها را تقویت کنند
[ترجمه ترگمان]این کمک کنندگان در اینجا به نظر می رسد که علاقه مند به زوم کردن و تخمیر گرایش ها nihilistic، از طریق نگرش های bleak اما listenable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For one thing, it was another grating example of Western media zooming in on what to them was sensational exotica.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، این یک نمونه تلخ دیگر از زوم کردن رسانه های غربی در مورد چیزی بود که برای آنها عجیب و غریب بود
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز، این یک نمونه grating دیگر از رسانه غربی بود که به آنچه که برای آن ها هیجان انگیز بود زوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A greater-spotted woodpecker zooms in on a telegraph pole on the lane.
[ترجمه گوگل]دارکوب خالدار بزرگ‌تر روی یک قطب تلگراف روی خط زوم می‌کند
[ترجمه ترگمان]A - در کوره راه با تیر چراغ برق در کوره راه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] زوم پیش - زوم به جلو - تصویر درشت از موضوع - بستن تدریجی زاویه لنز / به جلو کشیدن تدریجی تصویر

انگلیسی به انگلیسی

• move quickly to take a picture from close

پیشنهاد کاربران

متمرکز شدن
نمای نزدیک
در نرم افزارهای کامپیوتری:
افزایش بزرگنمایی

بپرس