zooid


معنی: زیوه، جانورسان، شبیه جانوران، شبه جانور، شبه حیوان
معانی دیگر: (زیست شناسی) زیاسا، زیست شناسی جانورسان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any animal organism that can exist or move independently of the parent organism, esp. one produced by other than sexual means.

(2) تعریف: any of the individual, usu. microscopic animals forming an aggregate or colony, as of corals.
صفت ( adjective )
مشتقات: zooidal (adj.)
• : تعریف: of, like, or pertaining to the nature of an animal.

جمله های نمونه

1. The zooids themselves are, or course, not preserved as fossils - we only have their vacated homes.
[ترجمه گوگل]خود زوئیدها، یا البته، به عنوان فسیل حفظ نشده اند - ما فقط خانه های خالی آنها را داریم
[ترجمه ترگمان]خود zooids نیز مانند فسیل ها حفظ نمی شوند - ما فقط خانه های خالی آن ها را داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Macronucleus twisted band-shaped, longitudinally oriented in zooid.
[ترجمه گوگل]ماکرونوکلئوس به شکل نواری پیچ خورده، جهت طولی در زوئید
[ترجمه ترگمان]یک گروه موسیقی پیچ دار پیچیده در zooid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. OBJECTIVE:To study the effects of concentrated liquor from male zooid of Antheraea pernyi to the cellular immune function, humoral immune function, and monocyte phagocytic system of mice.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثرات مشروب غلیظ از زوئید نر Antheraea pernyi بر عملکرد ایمنی سلولی، عملکرد ایمنی هومورال و سیستم فاگوسیتی مونوسیت موش
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای بررسی اثرات نوشیدن الکل متمرکز از zooid مذکر of pernyi به عملکرد سیستم ایمنی سلولی، عملکرد سیستم ایمنی humoral و سیستم monocyte phagocytic موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of the distinct individuals that join to form a compound or colonial animal; a zooid.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد متمایز که به هم می پیوندند تا یک حیوان مرکب یا استعماری را تشکیل دهند یک زوئید
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد متمایز که به تشکیل یک ترکیب یا یک حیوان مستعمراتی ملحق می شود؛ zooid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Umbllaria are interconnected to form a single myoneme system that may act as the role of cell skeleton as well as providing the mechanism by which the zooid contracts and relaxes.
[ترجمه گوگل]چترها به هم متصل شده اند تا یک سیستم میونم واحد را تشکیل دهند که ممکن است نقش اسکلت سلولی را ایفا کند و همچنین مکانیسمی را فراهم می کند که توسط آن زوئید منقبض و شل می شود
[ترجمه ترگمان]Umbllaria به هم متصل می شوند تا یک سیستم تک پارامتری را تشکیل دهند که ممکن است به عنوان نقش اسکلت سلولی و نیز فراهم کردن مکانیزمی که بوسیله آن قرارداد zooid و آسوده می شود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیوه (اسم)
zooid

جانورسان (صفت)
zooid, zoomorphic

شبیه جانوران (صفت)
zooid

شبه جانور (صفت)
zooid

شبه حیوان (صفت)
zooid

تخصصی

[زمین شناسی] زیاسا - الف) یک جانور کمابیش مستقل بوجود آمده توسط روش هایی به جز روش های جنسی مستقیم و در نتیجه، دارای یک فردیت یا بی همتایی نامعلومی است. هر عضو یا فرد یک کلونی، بدون در نظر گرفتن مشخصات ریخت شناسی، مانند یک پولیپ اوکتوکورالین یا یک فرد نرم تن گراپتولیت که در یک جام زندگی می کند. - ب) یکی از واحدهای ریخت شناسی که از نظر فیزیکی مرتبط و از نظر غیرجنسی مشابه هستند که با هر بخش بیرون جانوری موجود، تشکیل یک کلونی بریوزوآن را می دهند. این کلونی/ یا این جانور وظایف عمده ای را با سیستمی از ارگانها در مقایسه با عملکرد یک جانور تک زی، انجام می دهد. نیز نوشته می شود - بصورت: zoid.

انگلیسی به انگلیسی

• independent and distinct organism
resembling a zooid, resembling an organism

پیشنهاد کاربران

بپرس