zippy

/ˈzɪpi//ˈzɪpi/

(عامیانه)، چست، چالاک، چابک، پر از وزوز، طر سروصدا، پر نیرو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: zippier, zippiest
• : تعریف: (informal) full of life; energetic.

- I can't keep up with these zippy young people!
[ترجمه گوگل] من نمی توانم با این جوانان پر سر و صدا همراه شوم!
[ترجمه ترگمان] من نمی تونم با این موجودات شیطانی ادامه بدم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Unbelievably lively and zippy, showing passionfruit and mango flavours amid the green bean and lemony overtones.
[ترجمه گوگل]باورنکردنی پر جنب و جوش و پر جنب و جوش، که طعم میوه های شور و انبه را در میان رنگ لوبیا سبز و لیمو نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]Unbelievably و zippy با شور و شوق، passionfruit و flavours انبه را در میان لوبیا سبز و lemony به نمایش گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sherry is kind of a zippy girl, isn't she?
[ترجمه گوگل]شری یه جورایی یه دختر سرحاله، نه؟
[ترجمه ترگمان]شری یه جورایی دختر zippy، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Recent revenue growth has been zippy as expected.
[ترجمه گوگل]رشد درآمد اخیر همان طور که انتظار می رفت، افتضاح بوده است
[ترجمه ترگمان]رشد درآمد اخیر به همان اندازه مورد انتظار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It praised the Smart for its styling, economy[Sentence dictionary], zippy handling and ability to park almost anywhere.
[ترجمه گوگل]این اسمارت را به دلیل استایل، اقتصادی [فرهنگ جملات]، کنترل سریع و توانایی پارک کردن تقریباً در هر مکانی ستایش کرد
[ترجمه ترگمان]آن هوشمند را به خاطر سبک دهی، اقتصاد [ فرهنگ لغت حکم ]، حمل و نقل zippy و توانایی پارک کردن تقریبا در هر جایی مورد ستایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is the fresh, zippy, invigorating smell of lemon zest usually associated with the fruit's acidity.
[ترجمه گوگل]این بوی تازه، تند و نیروبخش پوست لیمو است که معمولاً با اسیدیته میوه مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این بوی تازه، zippy و تقویت تراشه پوست لیمو است که معمولا با اسیدیته میوه مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mrs Oliver's specific enquiry was whether she could knit single motifs on her Zippy DeLuxe.
[ترجمه گوگل]سوال خاص خانم الیور این بود که آیا او می تواند تک تک نقوش را روی Zippy DeLuxe خود ببافد
[ترجمه ترگمان]سوال خاص خانم الیور این بود که آیا او می تواند یک motifs را به سبک Zippy بر زبان بیاورد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Instead, we headed straight for the local car-rental office and hired ourselves a zippy purple subcompact.
[ترجمه گوگل]در عوض، مستقیماً به سمت دفتر کرایه اتومبیل محلی حرکت کردیم و یک ساب کامپکت بنفش زیپ‌رنگ را استخدام کردیم
[ترجمه ترگمان]در عوض، مستقیما به سمت اداره اجاره ماشین محلی رفتیم و خودمان را به عنوان یک subcompact ارغوانی رنگ اجاره کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stanlake Bacchus 2005 is very well made, super - clean and fruity with England's characteristic zippy acidity.
[ترجمه گوگل]Stanlake Bacchus 2005 بسیار خوب ساخته شده است، فوق العاده تمیز و میوه ای با اسیدیته خاص انگلستان
[ترجمه ترگمان]Stanlake باکوس سال ۲۰۰۵ بسیار خوب ساخته شده، بسیار تمیز و میوه ای با ویژگی s مشخصه انگلستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The musical grew as two streams converged: operetta with its old-world romance, and vaudeville with its zippy comedy and thoroughly popular roots.
[ترجمه گوگل]موزیکال با همگرایی دو جریان رشد کرد: اپرت با رمان های عاشقانه دنیای قدیم، و وودویل با کمدی پرهیجان و ریشه های کاملاً محبوب
[ترجمه ترگمان]موسیقی به صورت دو جریان رشد کرد: operetta با داستان عاشقانه دنیای قدیم، و نمایش با کمدی zippy و ریشه های کاملا محبوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sure it doesn't multitask but damn if that OS isn't zippy and polished.
[ترجمه گوگل]مطمئناً چندوظیفه ای ندارد، اما لعنتی اگر آن سیستم عامل فشرده و صیقلی نباشد
[ترجمه ترگمان]مطمئنا دو کار همزمان انجام نمی دهد، اما لعنت به این که سیستم دفاعی و براق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• vigorous, energetic, lively; quick, brisk

پیشنهاد کاربران

( محاوره ) : پرشور، پرتحرک، پر از حیات، پر از نیرو، باحال، سرحال
نشاط اور , سرزنده

بپرس