1. She became interested in Zen Buddhism.
[ترجمه گوگل]او به بودیسم ذن علاقه مند شد
[ترجمه ترگمان]او به بودایی ذن علاقه مند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به بودایی ذن علاقه مند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "We make more people know about Zen Buddhism, " he says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «ما باعث میشویم افراد بیشتری درباره بودیسم ذن بدانند
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" ما مردم بیشتری را در مورد ذن بودیسم می شناسیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" ما مردم بیشتری را در مورد ذن بودیسم می شناسیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The monks here practise Seon, or Zen Buddhism.
[ترجمه گوگل]راهبان اینجا سئون یا ذن بودیسم را تمرین می کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا راهبان بودایی یا ذن بودیسم را تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا راهبان بودایی یا ذن بودیسم را تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some young people study Zen Buddhism or Bahai.
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان ذن بودیسم یا بهایی را مطالعه می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی جوانان ذن بودیسم یا Bahai را مطالعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی جوانان ذن بودیسم یا Bahai را مطالعه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'd say that was a lot of silly Zen Buddhism.
[ترجمه گوگل]من می توانم بگویم که این بودیسم ذن احمقانه زیادی بود
[ترجمه ترگمان]من می گفتم که آن دین بودایی احمق بسیاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من می گفتم که آن دین بودایی احمق بسیاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Zen Buddhism also stresses giving up earthly affairs, as disenchantment to the world arises, accomplishment is reached with ease.
[ترجمه گوگل]بودیسم ذن همچنین بر کنار گذاشتن امور زمینی تأکید می کند، چون افسون زدگی از جهان پدید می آید و به راحتی به موفقیت می رسید
[ترجمه ترگمان]ذن بودیسم هم چنین تاکید می کند که تسلیم شدن به امور دنیوی، به عنوان disenchantment برای جهان، به دست آوردن آسودگی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ذن بودیسم هم چنین تاکید می کند که تسلیم شدن به امور دنیوی، به عنوان disenchantment برای جهان، به دست آوردن آسودگی حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Instant Revelation in Zen Buddhism emphasizes an almost instinctual inherent intuition.
[ترجمه گوگل]مکاشفه فوری در ذن بودیسم بر یک شهود ذاتی تقریباً غریزی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]مکاشفه فوری در بودایی ذن، بر یک حس الهام ذاتی تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مکاشفه فوری در بودایی ذن، بر یک حس الهام ذاتی تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Zen Buddhism: Shit is, and is not.
[ترجمه گوگل]ذن بودیسم: گند هست و نیست
[ترجمه ترگمان]بودایی ذن: حق است، و اینطور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بودایی ذن: حق است، و اینطور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The fact that the Zen Buddhism which which nationalized in China was developed into"Worldly Buddhism" shows that it was a result from following this deeply hidden sense of life worshipping .
[ترجمه گوگل]این واقعیت که بودیسم ذن که در چین ملی شد به «بودیسم دنیوی» تبدیل شد، نشان میدهد که نتیجه پیروی از این حس عمیقاً پنهان از پرستش زندگی بوده است
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که مذهب بودایی ذن که در چین ملی شد، به \"Worldly Buddhism\" گسترش یافت که نشان می دهد از پیروی از این حس عمیقا پنهان در پرستش زندگی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که مذهب بودایی ذن که در چین ملی شد، به \"Worldly Buddhism\" گسترش یافت که نشان می دهد از پیروی از این حس عمیقا پنهان در پرستش زندگی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Finally, it was also in this same period that two schools of Zen Buddhism were introduced from China.
[ترجمه گوگل]سرانجام، در همین دوره بود که دو مکتب ذن بودیسم از چین معرفی شد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، در همین دوره بود که دو مکتب بودایی ذن از چین معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، در همین دوره بود که دو مکتب بودایی ذن از چین معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yongxin, the abbot, says monks practice kung fu 'with an understanding of Zen Buddhism and love of the temple.
[ترجمه گوگل]یونگ شین، راهب، می گوید که راهبان کونگ فو را با درک ذن بودیسم و عشق به معبد تمرین می کنند
[ترجمه ترگمان]Yongxin، رئیس کشور، می گوید که راهبان کنگ فو را با درک ذن بودیسم و عشق معبد تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Yongxin، رئیس کشور، می گوید که راهبان کنگ فو را با درک ذن بودیسم و عشق معبد تمرین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Though King Hu was greatly influenced by Japanese director Akira Kurosawa, he successfully made himself different by adding the essence of Zen Buddhism into his films.
[ترجمه گوگل]اگرچه شاه هو تا حد زیادی تحت تأثیر کارگردان ژاپنی آکیرا کوروساوا قرار گرفت، اما با افزودن ماهیت ذن بودیسم به فیلم هایش، با موفقیت خود را متمایز کرد
[ترجمه ترگمان]گرچه پادشاه هو تحت تاثیر کارگردان ژاپنی، آکیرا کوروساوا قرار گرفت، او با اضافه کردن ماهیت ذن بودیسم به فیلم های او با موفقیت خودش را متفاوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گرچه پادشاه هو تحت تاثیر کارگردان ژاپنی، آکیرا کوروساوا قرار گرفت، او با اضافه کردن ماهیت ذن بودیسم به فیلم های او با موفقیت خودش را متفاوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Along with Mr. Huang, Mr. Tan helped create a show that blends martial arts with Zen Buddhism, Tibetan music, dance and colorful stage portraits of scenes from ancient China.
[ترجمه گوگل]به همراه آقای هوانگ، آقای تان به ایجاد نمایشی کمک کرد که هنرهای رزمی را با بودیسم ذن، موسیقی تبتی، رقص و پرتره های صحنه رنگارنگ صحنه هایی از چین باستان ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]همراه با آقای هوانگ، آقای تان به ایجاد نمایشی کمک کرد که هنرهای رزمی را با ذن بودیسم، موسیقی تبتی، رقص و پرتره های رنگارنگ صحنه ای از چین باستان ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همراه با آقای هوانگ، آقای تان به ایجاد نمایشی کمک کرد که هنرهای رزمی را با ذن بودیسم، موسیقی تبتی، رقص و پرتره های رنگارنگ صحنه ای از چین باستان ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید