اسم ( noun )
• : تعریف: intense enthusiasm for a person, ideal, cause, or the like.
• مترادف: ardor, enthusiasm, fervor, passion
• متضاد: apathy, indifference
• مشابه: ambition, devotion, energy, exuberance, fanaticism, fever, fire, intensity, verve, vigor, vitality, warmth
• مترادف: ardor, enthusiasm, fervor, passion
• متضاد: apathy, indifference
• مشابه: ambition, devotion, energy, exuberance, fanaticism, fever, fire, intensity, verve, vigor, vitality, warmth
- She had the zeal of a new convert to the faith.
[ترجمه گوگل] او غیرت یک مسلمان جدید به ایمان را داشت
[ترجمه ترگمان] او شور و شوق تازه ای نسبت به دین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او شور و شوق تازه ای نسبت به دین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His zeal for physical fitness caused him to overdo his exercising.
[ترجمه گوگل] غیرت او برای آمادگی جسمانی باعث شد که در ورزش زیاده روی کند
[ترجمه ترگمان] شور و شوقی که نسبت به تناسب اندام جسمانی داشت باعث شد که او بیش از حد ورزش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شور و شوقی که نسبت به تناسب اندام جسمانی داشت باعث شد که او بیش از حد ورزش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید