فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yowls, yowling, yowled
حالات: yowls, yowling, yowled
• : تعریف: to give forth a loud, plaintive, or distressed cry or wail.
• مترادف: howl, wail
• مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, roar, scream, screech, shriek, squeal, ululate, whine, yelp
• مترادف: howl, wail
• مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, roar, scream, screech, shriek, squeal, ululate, whine, yelp
- The pain of its injury made the dog yowl.
[ترجمه گوگل] درد مجروحیت سگ را غوغا کرد
[ترجمه ترگمان] درد و رنج آن باعث yowl سگ ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] درد و رنج آن باعث yowl سگ ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The child yowled when his mother left him at the daycare center.
[ترجمه گوگل] وقتی مادرش او را در مهدکودک رها کرد، کودک زوزه کشید
[ترجمه ترگمان] وقتی مادرش او را در مهد کودک تنها گذاشت، بچه yowled کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی مادرش او را در مهد کودک تنها گذاشت، بچه yowled کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: yowler (n.)
مشتقات: yowler (n.)
• : تعریف: a plaintive or distressed cry or howl.
• مترادف: howl, wail
• مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, lament, scream, screech, shout, shriek, squeal, whine, yelp
• مترادف: howl, wail
• مشابه: bawl, bellow, bray, caterwaul, cry, lament, scream, screech, shout, shriek, squeal, whine, yelp
- We heard the yowl of the cat and knew it had been hurt.
[ترجمه گوگل] صدای جیغ گربه را شنیدیم و می دانستیم که صدمه دیده است
[ترجمه ترگمان] صدای زوزه گربه را شنیدیم و می دانستم که این کار صدمه دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] صدای زوزه گربه را شنیدیم و می دانستم که این کار صدمه دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید