ضمیر ( pronoun )
حالات: yourselves
حالات: yourselves
• (1) تعریف: used to emphasize you.
- You yourself must write to them.
[ترجمه قیس الله] شما خودتان باید به آنها بنوسید|
[ترجمه محمد] شما خودتان باید به آنها نامه بنویسی|
[ترجمه alirza] شما خودتان باید به ان ها نامه بنویسی|
[ترجمه به تو چه] شما باید خودتان به خود برینین|
[ترجمه خودتان] چون شما خودتان پس شما خودتان|
[ترجمه گوگل] خودت باید بهشون بنویسی[ترجمه ترگمان] خودت باید به آن ها نامه بنویسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: used reflexively as the object of a verb or preposition.
- You should question yourself.
[ترجمه گوگل] باید از خودت سوال کنی
[ترجمه ترگمان] تو باید از خودت بازجویی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو باید از خودت بازجویی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Look at yourself in the mirror.
[ترجمه ناهید] خودت رو درآینه نگاه کن|
[ترجمه گوگل] به خودت در آینه نگاه کن[ترجمه ترگمان] خودت رو توی آینه نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: your customary, healthy, or sane self.
- You're not acting like yourself today.
[ترجمه گوگل] امروز مثل خودت رفتار نمیکنی
[ترجمه ترگمان] امروز مثل خودت رفتار نمی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امروز مثل خودت رفتار نمی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: oneself.
- If you drive a mile you will find yourself at the farm.
[ترجمه گوگل] اگر یک مایل رانندگی کنید، خود را در مزرعه خواهید دید
[ترجمه ترگمان] اگر یک مایل رانندگی کنی خودت را توی مزرعه پیدا خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر یک مایل رانندگی کنی خودت را توی مزرعه پیدا خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید