بهترین کار، بهترین راه
If you want cheap clothes, your best bet is to wait for the summer sales.
اگه لباس ارزون می خوای، بهترین راه اینه که تا حراج تابستون صبر کنی.
I think your best bet is to talk to her directly.
فکر کنم بهترین کار اینه که مستقیم باهاش حرف بزنی.
اگه لباس ارزون می خوای، بهترین راه اینه که تا حراج تابستون صبر کنی.
فکر کنم بهترین کار اینه که مستقیم باهاش حرف بزنی.
بهترین کار برای گرفتن بهترین نتیجه.
بهترین کاری که می تونی انجام بدی که نتیجه ای که می خوای رو به دست بیاری
بهترین گزینه
بهترین/قابل اعتمادترین گزینه، تصمیم، ایده، حرکت، روش، . . . ممکن برای ( انجام کاری ) است
( اصطلاح ) بهترین، سالم ترین، معتمد ترین گزینه یا روش برای شما
بهترین پیشنهاد