your

/jər//jə/

معنی: خودمانی، ت، مال شما، مربوط به شما، متعلق بهشما
معانی دیگر: (دوم شخص مفرد یا جمع) مال تو، - تو، - ات، - شما، - تان، (جلو برخی عناوین اشرافی) حضرت، جناب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: a possessive form of you; of or belonging to the person or persons being addressed.

- Please write your name at the top of the page.
[ترجمه گوگل] لطفا نام خود را در بالای صفحه بنویسید
[ترجمه ترگمان] لطفا نام خود را در بالای صفحه بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to anyone; one's.

- In golf, your swing is of primary importance.
[ترجمه گوگل] در گلف، تاب شما در درجه اول اهمیت قرار دارد
[ترجمه ترگمان] در گلف، ضربه شما از اهمیت اولیه برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. your absences are not justified
غیبت های شما موجه نیست.

2. your account will be debited by the amount of the check
مبلغ چک از حساب شما کسر خواهد شد.

3. your actions witness your guilt
اعمال تو گواه بر گناهکار بودن تو است.

4. your answer is incorrect
پاسخ شما درست نیست.

5. your answers disgust me
پاسخ های شما مرا بیزار می کند.

6. your answers should be short and comprehensible
پاسخ های شما باید کوتاه و قابل فهم باشد.

7. your application must be accompanied with three references
تقاضای شما باید همراه با سه توصیه نامه باشد.

8. your baby is such a delight!
کودک شما واقعا دوست داشتنی است ؟

9. your beauty together with your charm conquered the world. . .
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت. . .

10. your behavior doesn't make sense
رفتار شما بی معنی است.

11. your brother has aged a lot
برادرت خیلی پیر شده است.

12. your brother is really fun!
برادرت واقعا با حال است !

13. your bruises will be painful for one to two weeks
کوفتگی های شما تا یکی دو هفته دردناک خواهد بود.

14. your calculations are all wrong
همه ی حساب های شما اشتباه است.

15. your car needs an oil change
ماشین شما نیاز به تعویض روغن دارد.

16. your car's windshield wipers are out of phase
برف پاک کن های اتومبیل شما هماهنگ نیستند.

17. your claim is incapable of proof
ادعای شما قابل اثبات نیست.

18. your commands shall be fulfilled
فرمان های شما اطاعت خواهد شد.

19. your cooking is simply divine
آشپزی تو واقعا عالی است.

20. your cooperation will be very important
همکاری شما بسیار مهم خواهد بود.

21. your credit is close
اعتبار شما محدود است.

22. your criticism is valid
انتقاد شما وارد است.

23. your cursive handwriting is hard to read, please print!
خط سرهم شما خوانا نیست لطفا با حروف بزرگ بنویسید!

24. your dad is a nice dude
پدرت مرد خوبیه.

25. your data is inaccurate
داده های شما درست نیست.

26. your decision makes sense
تصمیم شما عاقلانه است.

27. your efforts will redound to the general good
کوشش های شما به خیر و صلاح جامعه خواهد بود.

28. your employment record
پیشینه ی شغلی شما

29. your english has improved considerably
انگلیسی شما پیشرفت زیادی کرده است.

30. your excuse is inadmissible
بهانه ی شما پذیرفتنی نیست.

31. your excuse is not admissiable
عذر شما موجه نیست.

32. your explanations just won't fly
توضیحات شما اصلا قابل قبول نیست.

33. your father
پدرت،پدرتان

34. your father is a swell guy
پدرت آدم واقعا خوبی است.

35. your first name and your family name
نام و نام خانوادگی شما

36. your friend is such a beast!
رفیقت عجب حیوانی است !

37. your friendship is of great worth to me
دوستی تو برای من بسیار ارزش دارد.

38. your friendship is very valuable to me
دوستی شما برای من بسیار ارزنده است.

39. your hair is too long, have it trimmed
موی تو خیلی بلند است،بده آن را کوتاه کنند.

40. your hands are full of filth; go wash them!
دستانت پر از کثافت است،برو آنها را بشور!

41. your hold on the bar was too slack
میله را خیلی شل نگه داشته بودی.

42. your honor
حضرت اجل،عالیجناب

43. your honor, my client pleads not guilty
جناب قاضی،موکل من خود را بی گناه اعلام می کند.

44. your hopes of becoming rich are a mere delusion
آرزوی پولدار شدن تو چیزی جز خواب و خیال نیست.

45. your lease is over
اجاره ی شما سر آمده است.

46. your lost watch was found
ساعت گمشده ی شما پیدا شد.

47. your majesty
اعلیحضرت

48. your mission is to explain to them our goals
ماموریت شما این است که هدف های ما را برای آنها تشریح کنید.

49. your money will be returned upon request
به محض درخواست پول شما پس داده خواهد شد.

50. your mouth smells of garlic
دهانت بوی سیر می دهد.

51. your name came up several time too
اسم تو هم چندین بار به میان آمد.

52. your neighbor is reputed to be rich
شهرت دارد که همسایه ی تو پولدار است.

53. your objection is not relevant
اعتراض شما وارد نیست.

54. your own money
پول خودت

55. your party was really tremendous!
مهمانی شما واقعا معرکه بود!

56. your plan cannot help but end in disaster!
نقشه ی شما پیامدی جز فاجعه نخواهد داشت !

57. your plan has many faults
نقشه ی شما کاستی های زیادی دارد.

58. your poems are good, but hers are better
شعرهای تو خوب اند ولی مال آن زن بهترند.

59. your point is well taken
نکته ی شما مورد قبول است.

60. your political ideas are roughly coincident with mine
عقاید سیاسی شما با عقاید من تقریبا در یک راستا است.

61. your proposal was rejected by five votes
پیشنهاد شما با پنج رای (مخالف) رد شد.

62. your proposed solution is not practical
راه حل پیشنهادی شما انجام پذیر نیست.

63. your question is so obvious as to need no reply
پرسش شما آن قدر واضح است که نیازی به پاسخ ندارد.

64. your question was not pertinent
پرسش شما نامربوط بود.

65. your recommendations will be incorporated into the new project
توصیه های شما در طرح جدید منظور خواهد است.

66. your rent payment is overdue by two months
پرداخت اجاره ی شما دو ماه دیرکرد دارد (عقب افتاده است).

67. your salary will be increased with effect from tir
از تیرماه،حقوق شما زیاد خواهد شد.

68. your savings earn an interest of five percent
به پس انداز شما سود پنج درصد تعلق می گیرد.

69. your slip is showing!
زیرپوشت پیداست !

70. your son has grown a lot since last year
پسر شما از پارسال خیلی قد کشیده است.

مترادف ها

خودمانی (ضمير)
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your

ت (ضمير)
thy, your

مال شما (ضمير)
your, yours

مربوط به شما (ضمير)
your

متعلق به شما (ضمير)
your

انگلیسی به انگلیسی

• belonging to you, belonging to the person or persons being addressed (possessive - 2nd person, singular and plural)
a speaker or writer uses your to indicate that something belongs or relates to the person or people that he or she is speaking to.
your is also used to indicate that something belongs or relates to people in general rather than to a particular person or group.
your is also used in some titles when addressing people with that title.

پیشنهاد کاربران

your: شماها
بستگی به کاربرد در جمله داره به تنهایی میشه شما هستی you are ولی در بعضی جمله ها میشه شما یا تو خالی مثلا your hand دست تو .
معنی Your میشه شما
دقت بیشتر داشته باشید
thanks
من اینگیلیسی را تا ترم50 رفتم و مدرک رو گرفتم.
thine
Your day over
واژه your به معنای مال تو، مال شما
در زبان انگلیسی هنگامی که می خواهیم مالکیت چیزی را به کسی یا چیزی دیگر در دوم شخص مفرد و جمع نسبت دهیم از واژه your استفاده می کنیم. در فارسی نیز چنین ساختاری وجود دارد. ما در زبان فارسی از ت ، - تان ، کسره شما و کسره تو برای نشان دادن مالکیت در دوم شخص مفرد و جمع استفاده می کنیم. برای مثال your bag به معنای کیفت، کیفتان و کیف شما.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: سایت بیاموز

یه جاهاییه your معنی هر کس می ده و اینجاها گاهی وقتا ترجمه ی تو یا شما چندان مناسب نیست. در این صورت می شه اون رو مثلاً �آدم / آدم ها� ترجمه کرد. مثال:
Dentists advise you to have your teeth checked every six months.
...
[مشاهده متن کامل]

دندونپزشک ها به آدم توصیه می کنن که دندون هاش رو هر ۶ ماه یه بار بِده معاینه کنن.

yourیعنی you areکه جمع بسته شده و به فارسی یعنی شما ، تو ( داره به طرف مقابل میگه )
مثل:this is your pencil ( این مداد تو هست یا به صورت کتابی میشه این مداد شما هست ) ، 😊
. . . ِ شما
مثلا your car میشه ماشینِ شما
تو، شما،
شما ، تو
your: شماها

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس