youngster

/ˈjəŋstər//ˈjʌŋstə/

معنی: نوجوان، پسر بچه، جوانک، برگچه، نو باوه
معانی دیگر: بچه، کودک، طفل، دختربچه، خردسال، جوان، حیوان جوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a young person; child.
مترادف: child, kid
متضاد: oldster
مشابه: baby, boy, chit, fledgling, girl, infant, juvenile, lad, lass, minor, slip, stripling, toddler, tot, tyke, youngling, youth

(2) تعریف: a young animal.
مترادف: baby
مشابه: cub, fledgling, kid, kitten, puppy, whelp, youngling

جمله های نمونه

1. a passing youngster called up to him
عابری جوان او را صدا زد.

2. At that time, I was still a wide-eyed youngster.
[ترجمه گوگل]در آن زمان من هنوز یک جوان با چشمان درشت بودم
[ترجمه ترگمان]در آن زمان من هنوز یک جوان چشم گشاد بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That youngster is my brother.
[ترجمه Sajad Khojasteh] این نوجوان برادر من است
|
[ترجمه گوگل]آن جوان برادر من است
[ترجمه ترگمان]این جوان برادر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The youngster vanished without a trace one day and has never been found.
[ترجمه گوگل]این جوان یک روز بدون هیچ اثری ناپدید شد و هرگز پیدا نشد
[ترجمه ترگمان]جوان بدون هیچ ردی ناپدید شد و هیچ وقت پیدایش نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I rode the youngster on my back.
[ترجمه گوگل]من جوان را بر پشتم سوار کردم
[ترجمه ترگمان]بچه را به عقب راندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When a drug pusher offered the Los Angeles youngster $100 to peddle drugs, Jack refused.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک داروساز به جوان لس آنجلسی 100 دلار برای فروش مواد مخدر پیشنهاد داد، جک نپذیرفت
[ترجمه ترگمان]جک نپذیرفت که زمانی که یک فروشنده مواد مخدر به جوان لس آنجلس ۱۰۰ دلار پیشنهاد مواد مخدر داد، جک نپذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plucky youngster had four operations during her long battle against the illness.
[ترجمه گوگل]این دختر جوان در طول مبارزه طولانی خود با این بیماری چهار عمل جراحی انجام داد
[ترجمه ترگمان]این جوان شجاع چهار عمل در طی نبرد طولانی خود علیه این بیماری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Having an active youngster about the house can be quite wearing.
[ترجمه گوگل]داشتن یک جوان فعال در مورد خانه می تواند کاملاً پوشیده باشد
[ترجمه ترگمان]داشتن یک جوان فعال در مورد خانه می تواند کاملا به تن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was only a youngster in 193
[ترجمه گوگل]من در سال 193 جوان بودم
[ترجمه ترگمان]من فقط یک جوان پیشخدمت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In one ad, he takes a youngster on a tour through a museum featuring vintage Nissan models.
[ترجمه گوگل]در یکی از آگهی‌ها، او جوانی را به گردش در موزه‌ای با مدل‌های قدیمی نیسان می‌برد
[ترجمه ترگمان]در یک تبلیغ، او یک جوان را در یک تور از موزه نشان می دهد که از مدل های قدیمی نیسان استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gifts poured in for the youngster.
[ترجمه گوگل]هدایایی برای جوان ریخته شد
[ترجمه ترگمان]هدایا را برای بچه آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I prefer to give the youngster strategies that allow him to write independently.
[ترجمه گوگل]من ترجیح می‌دهم استراتژی‌هایی را به جوان ارائه دهم که به او اجازه می‌دهد مستقل بنویسد
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم استراتژی های جدید را به او بدهم که به او اجازه بنویسد به طور مستقل بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The resourceful youngster has overhauled the yacht and drummed up sponsors largely by himself.
[ترجمه گوگل]این جوان باتدبیر قایق بادبانی را تعمیرات اساسی کرده است و حامیان مالی را تا حد زیادی توسط خودش جذب کرده است
[ترجمه ترگمان]این جوان کاردان، قایق بادبانی را تعمیر کرده و تا حد زیادی از حمایت مالی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Simply study the face of the youngster featured.
[ترجمه گوگل]به سادگی چهره جوان برجسته را مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]به سادگی چهره این جوان را مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوجوان (اسم)
adolescent, teenager, juvenile, youngster, stripling, younker, teener

پسر بچه (اسم)
youngster, lad, boy, loon, laddie, callant, page

جوانک (اسم)
youngster, chap, sprig, lad, callant, youngling

برگچه (اسم)
youngster, pinna, leaflet, petiole, pinnule, plumule, plumelet

نو باوه (اسم)
youngster, young, sprig

انگلیسی به انگلیسی

• youth, kid, child; young animal; young seaman (u.s. and british navies)
a youngster is a young person or child.

پیشنهاد کاربران

بچه. پسربچه . پسر جوان. نوجوان
مثال:
youngsters may be driven to vice
نوجوان ها شاید یه سمت فساد رانده بشوند.
When a drug pusher offered the Los Angeles youngster $100 to peddle drugs, Jack refused.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی یک فروشنده مواد مخدر پیشنهاد ۱۰۰ دلار به پسرجوان لس آنجلسی برای پخش کردن مواد مخدر کرد، جک امتناع ورزید.

نوجوان ، جوانک
A child , a young person
youngster ( n ) ( yʌŋstər ) =a young person or a child, e. g. The camp is for youngsters aged 8 to 14.
youngster
جوانک
مرد یا زن جوون
1. یک کودک
2. جوان نوجوان
3. حیوان جوان
4. ایالات متحده
دانشجوی سال دوم در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده
یک میانه کشتی با سابقه کمتر از چهار سال
یک میانه کشتی با سابقه کمتر از چهار سال
نوجوان
– He is a talented youngster
– That youngster is my brother
– The scheme is for youngsters between the ages of ten and 16
بچه ۸ تا ۱۴ سال
بچه یا یک شخص جوان

بپرس