انگلیسی به انگلیسی
(informal) used in speech instead of a pause, symbolizes a comma or period (example: "she left, you know, and then she...")
پیشنهاد کاربران
معانی بسیار متفاوتی از جمله:
می دونی که چی گفتم
راست می گم نه؟
گرفتی؟
. . . . . . . . . . .
و بقیه مفاهیمی که دوستان به زیبایی ترسیم کرده اند،
ولی اینها مفهوم هستند که در اون مکالمه خاص معانی خاصی دارند، یعنی ترجمه واحد ندارند، روحیه فرد، منظور فرد، محیط مکالمه است که قالب معنی در کلمه به این مفاهیم می بخشند،
... [مشاهده متن کامل]
با اینکه می توانند درspeech و یکپارچگی ارتباط لازم باشند ولی از نظر گرامری و parts of speech ، یعنی نقشی که در جمله خواهند داشت به اصطلاح �throw away� هستند یعنی �حذف شان کنی هم معنی جمله تغییر نمی کند�,
این عبارت های فیلر، از بس اعصاب گرامر شناسان ( یا به مزاح و پیشنهاد خودم، استدلالیون ) را خرد کرده اند که این عزیزان با حساب علم گرامر ( یا حساب دو دو تا چهار تای استدلالیون ) ، به آنها عنوان � اضافی، بندازشون دور� داده اند، غافل از اینکه� پای استدلالیون چوبین بود�, غافل از اینکه این مفاهیم ترجمان احساس گوینده است و با دل دریافت می شوند.
از این قبیل کلمات می توان به:
I mean
Sort of like
Kind of
اشاره نمود.
دست بوس اهل قلم هستم.
می دونی که چی گفتم
راست می گم نه؟
گرفتی؟
. . . . . . . . . . .
و بقیه مفاهیمی که دوستان به زیبایی ترسیم کرده اند،
ولی اینها مفهوم هستند که در اون مکالمه خاص معانی خاصی دارند، یعنی ترجمه واحد ندارند، روحیه فرد، منظور فرد، محیط مکالمه است که قالب معنی در کلمه به این مفاهیم می بخشند،
... [مشاهده متن کامل]
با اینکه می توانند درspeech و یکپارچگی ارتباط لازم باشند ولی از نظر گرامری و parts of speech ، یعنی نقشی که در جمله خواهند داشت به اصطلاح �throw away� هستند یعنی �حذف شان کنی هم معنی جمله تغییر نمی کند�,
این عبارت های فیلر، از بس اعصاب گرامر شناسان ( یا به مزاح و پیشنهاد خودم، استدلالیون ) را خرد کرده اند که این عزیزان با حساب علم گرامر ( یا حساب دو دو تا چهار تای استدلالیون ) ، به آنها عنوان � اضافی، بندازشون دور� داده اند، غافل از اینکه� پای استدلالیون چوبین بود�, غافل از اینکه این مفاهیم ترجمان احساس گوینده است و با دل دریافت می شوند.
از این قبیل کلمات می توان به:
اشاره نمود.
دست بوس اهل قلم هستم.
میدونی که چی میگم
این اصطلاح بیشتر تو حالت سوالی میاد و برای گرفتن موافقت طرف مقابل هست. مثال:⠀
⠀
think a beach party would be fun, you know?⠀
⠀
یعنی: فکر کنم با یه دورهمی ساحلی، خوش بگذره. موافقی؟
⠀
⠀
یعنی: فکر کنم با یه دورهمی ساحلی، خوش بگذره. موافقی؟
همونطور که میدونید
در جریان هستید که . . .
اطلاع دارید که. . .
اطلاع دارید که. . .
میگیری که چی می گم
مستحضر هستید که. . .
عرضم به حضور انورتون.
- عبارتی بدون معنایی خاص که گوینده برای ایجاد توقف در کلامش برای فکر به چیزی که میخواهد بیان کند از آن استفاده میکند. در زبان فارسی معادل خاصی برای آن وجود ندارد، در زبان فارسی از صوتی مثل "همممممممم" استفاده میشود.
مثال: Well I just thought, you know, I'd better agree to it
He was cleaning the house, you know, when the phone rang
- برای کمک به شخصی برای به یاد آوردن چیزی یا برای توضیح دادن چیزی، میتوان آن را معادل "میدونی؟" در فارسی دانست.
مثال: ?What's the name of that guy on TV - you know, the one with the silly voice
- برای اطمینان از اینکه مخاطب منظور شما را متوجه شده است در پایان جمله به کار میرود، میتوان آن را معادل "متوجهی؟" یا "میدونی چی میگم؟"در فارسی دانست.
مثال: ?It didn’t have to happen that way, you know
- برای تأکید روی چیزی یا جلب توجه به چیزی که بیان میشود، میتوان آن را معادل "حواست هست؟" یا "میفهمی؟" یا "بفهم!" در فارسی دانست
مثال: The conditions in there are awful, you know
You know, it does worry me
- برای توضیح یا توصیف دقیق تر منظور
مثال: Wear the white dress, you know, the one with all the black embroidery
مثال: Well I just thought, you know, I'd better agree to it
- برای کمک به شخصی برای به یاد آوردن چیزی یا برای توضیح دادن چیزی، میتوان آن را معادل "میدونی؟" در فارسی دانست.
مثال: ?What's the name of that guy on TV - you know, the one with the silly voice
- برای اطمینان از اینکه مخاطب منظور شما را متوجه شده است در پایان جمله به کار میرود، میتوان آن را معادل "متوجهی؟" یا "میدونی چی میگم؟"در فارسی دانست.
مثال: ?It didn’t have to happen that way, you know
- برای تأکید روی چیزی یا جلب توجه به چیزی که بیان میشود، میتوان آن را معادل "حواست هست؟" یا "میفهمی؟" یا "بفهم!" در فارسی دانست
مثال: The conditions in there are awful, you know
- برای توضیح یا توصیف دقیق تر منظور
مثال: Wear the white dress, you know, the one with all the black embroidery
یعنی، یعنی که، می دونی که ، حقیقتش، عرضم به حضورتون
درواقع
تو می دونی
راستش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)