yonder

/ˈjɑːndər//ˈjɒndə/

معنی: واقع در انجا، دور، ان، آنجا، انسو، انطرف
معانی دیگر: (با: the) دورتر، در فاصله ی بیشتر، آن طرف تر، آن سو، آن محل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) somewhat distant but usu. within sight.

- that yonder pine
[ترجمه گوگل] آن کاج آن طرف
[ترجمه ترگمان] که آن چوب کاج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: (informal) in or at a specified place.

- He lives yonder.
[ترجمه گوگل] اون اونجا زندگی میکنه
[ترجمه ترگمان] آنجا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. at the end of that road yonder
در انتهای جاده ای که در آنجا قرار دارد

2. a meadow bordered the river on the yonder side
مرغزاری از آن سو با رودخانه هم مرز بود.

3. Yonder stands an oak.
[ترجمه گوگل]در آنجا یک بلوط ایستاده است
[ترجمه ترگمان]آنجا یک بلوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has walked to yonder hill.
[ترجمه گوگل]او به تپه آنطرف رفته است
[ترجمه ترگمان]به طرف آن تپه رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whose is that farm over yonder?
[ترجمه گوگل]آن مزرعه آن طرف مال کیست؟
[ترجمه ترگمان]این مزرعه که اونجاست مال کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه گوگل]Yonder صبح جدید و باشکوهی را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]آن جا یک بامداد تازه و باشکوه را می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now look yonder, just beyond the wooden post there.
[ترجمه گوگل]حالا به آن طرف نگاه کنید، درست فراتر از پست چوبی آنجا
[ترجمه ترگمان]حالا آنجا را نگاه کن، درست پشت آن تیر چوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's rest under yonder tree.
[ترجمه گوگل]بیا زیر درخت اونور استراحت کنیم
[ترجمه ترگمان]بگذار زیر آن درخت استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My husband, John, is out yonder a ways.
[ترجمه گوگل]شوهرم، جان، از یک راه دور است
[ترجمه ترگمان]شوهرم، جان، از آن طرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The big lake yonder at the foot of the rounded mountains is Webb Lake.
[ترجمه گوگل]دریاچه بزرگی که در پای کوه های گرد قرار دارد، دریاچه وب است
[ترجمه ترگمان]دریاچه بزرگ آن طرف در پای کوه گرد، دریاچه وب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can still smell the ears roasting yonder where the Pauls and Sixo was.
[ترجمه گوگل]من هنوز می توانم گوش هایی را حس کنم که در آن طرف پاولز و سیکسو بودند
[ترجمه ترگمان]هنوز می توانم گوش ها و yonder را که the و Sixo در آن است استشمام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Up from yonder cottage goes a sleepy smoke.
[ترجمه گوگل]از کلبه آن طرف دود خواب آلود می رود
[ترجمه ترگمان]از آن طرف کلبه دود sleepy می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many a night from yonder ivied casement, ere I went to rest.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شب ها از اطراف پیچک، قبل از اینکه به استراحت بروم
[ترجمه ترگمان]شب بسیار زیادی از آن پنجره پوشیده از پاپیتال ایستاده بودم، پیش از آن که به استراحت برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is snow on the yonder side of the mountains.
[ترجمه گوگل]در آن سوی کوه ها برف باریده است
[ترجمه ترگمان]در آن طرف کوه ها برف هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What light through yonder window breaks?
[ترجمه گوگل]چه نوری از پنجره آن طرف می شکند؟
[ترجمه ترگمان]چه نوری در آن پنجره می شکند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقع در انجا (صفت)
yonder

دور (قید)
around, away, aloof, nowhere near, yonder

ان (قید)
yonder, yon

آنجا (قید)
yonder, thither, there

انسو (قید)
yonder, there

انطرف (قید)
without, yonder, there

انگلیسی به انگلیسی

• over there, hither (archaic)
over there; hither (archaic)
yonder means over there; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

Yonder" refers to a place in the distance, typically within sight but far away.
مکانی در فاصله ای دور که معمولاً در دید اما دور باشد.
به طور مجازی، می تواند به چیزی اشاره کند که به راحتی قابل دسترس یا رسیدن نیست، اما دیده یا شناخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“I see a beautiful sunset yonder. ”
A person might say, “I’m heading yonder to visit my grandparents. ”
In a story, a character might point and say, “There’s a castle yonder, where the princess is held captive. ”
مترادف: Over there, In the distance
متضاد: Here, Nearby

آن طرف
Beyond
Further
آنسو
آنطرف

بپرس