yesterday

/ˈjestərˌdi//ˈjestədi/

معنی: زمان گذشته، روز پیش، دیروز
معانی دیگر: روز قبل، دینه، (معمولا جمع) ایام گذشته، گذشته

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: on the day preceding today.

(2) تعریف: in the immediate past.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the day preceding today.

(2) تعریف: (often pl.) the immediate past.
صفت ( adjective )
• : تعریف: belonging or pertaining to the day preceding today.

- yesterday afternoon
[ترجمه گوگل] دیروز بعد از ظهر
[ترجمه ترگمان] دیروز بعدازظهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. yesterday he went to kermanshah [bakhtaran]
دیروز به کرمانشاه [باختران ] رفت.

2. yesterday morning
دیروز صبح

3. yesterday they beat our team, and today we evened the score by beating them
آنها دیروز تیم ما را شکست دادند و امروز با شکست دادن آنها امتیاز را مساوی کردیم.

4. yesterday we walloped their team 5 to 1!
دیروز 5 به 1 تیم آنها را درهم کوبیدیم !

5. as of yesterday
از دیروز

6. as late as yesterday
همین دیروز

7. his letter arrived yesterday
نامه ی او دیروز رسید.

8. my vacation ended yesterday
تعطیلات من دیروز تمام شد.

9. the goods arrived yesterday
محموله دیروز رسید.

10. another probe was launched yesterday
یک فضاناو پژوهشی دیگر دیروز به فضا پرتاب شد.

11. he was here until yesterday
تا دیروز اینجا بود.

12. i posted the letters yesterday
نامه ها را دیروز پست کردم.

13. i received their invitation yesterday
دعوتنامه ی آنها را دیروز دریافت کردم.

14. iraj was operated on yesterday
دیروز ایرج را عمل کردند.

15. she arrived in tehran yesterday
دیروز وارد تهران شد.

16. the iranian delegation arrived yesterday
هیئت نمایندگی ایران دیروز وارد شد.

17. the letter reached me yesterday
نامه دیروز به من رسید.

18. we received his recommendation yesterday
دیروز توصیه نامه ی او را دریافت کردیم.

19. a mr. smith called you yesterday
مردی به نام آقای اسمیت دیروز به شما تلفن زد.

20. i sent off my application yesterday
دیروز درخواست نامه ی خودم را فرستادم.

21. i was booked for speeding yesterday
دیروز پلیس نام مرا به خاطر سرعت زیاد یادداشت کرد.

22. john flew his first solo yesterday
دیروز جان اولین پرواز یکنفری خود را انجام داد.

23. the offer i made you yesterday still holds
پیشنهادی که دیروز به تو کردم هنوز به قوت خود باقی است.

24. the ordered shoes were delivered yesterday
کفش های سفارشی دیروز تحویل داده شد.

25. his book came off the press yesterday
کتاب او دیروز از چاپ درآمد.

26. the terms which were agreed upon yesterday
شرایطی که دیروز مورد توافق قرار گرفت

27. two of the prisoners were discharged yesterday
دوتا از زندانیان دیروز آزاد شدند.

28. i didn't stir out of the house yesterday
دیروز از خانه جم نخوردم.

29. ease up on this student, his mother died yesterday
با این شاگرد سخت گیری نکن،مادرش دیروز فوت کرد.

30. he covered the same ground he had covered yesterday
همان مطلب دیروزی خود را تکرار کرد.

31. hossein gave up smoking a month ago but yesterday he started anew
حسین یک ماه پیش سیگار را ترک کرد ولی دیروز دوباره شروع کرد.

32. how many bowel movements did the baby have yesterday ?
دیروز مزاج کودک چند بار کار کرد؟

33. i feel much the same as i did yesterday
حالم کمابیش مثل دیروز است.

34. our cat was pregnant and she gave birth yesterday
گربه ی ما آبستن بود و دیروز زایید.

35. after a series of scandals about his wife, he resigned yesterday
بعد از یک سلسله آبروریزی مربوط به زنش دیروز استعفا داد.

مترادف ها

زمان گذشته (اسم)
past tense, yesterday

روز پیش (اسم)
yesterday

دیروز (قید)
yesterday

انگلیسی به انگلیسی

• day before the present day
on the day before the present day
yesterday means the day before today.
yesterday can also mean the past, especially the recent past.

پیشنهاد کاربران

دیروز
مثال: We went to the beach yesterday and had a great time.
ما دیروز به ساحل رفتیم و وقت خوبی داشتیم.
I wasnt born yesterday
بچه که نیستم
لطفا ترجمه ی yesterday را در این جمله بفرمایید:
He died 36 years ago yesterday.
اخیرا هم معنی میده .
به مهنای دیروز هست ویک قید past هست ( گذشته )
I went to the circus with my friend yesterday.
من دیروز با دوستم به سیرک رفتم.
واژه yesterday به معنای دیروز
واژه yesterday یک قید زمان و معادل فارسی آن دیروز است. مثال: yesterday morning ( دیروز صبح )
منبع: سایت بیاموز
هر چه زودتر
My friend was in touch with me every day at 20o'clock
Yesterday was different
دوستم ظهر و ساعت ٢٠ با من ارتباط بود
دیروز متفاوت بود
شما عشقی ندارید
یه اصطلاح که معادل فارسیش بشه:
( ( تموم شدن تاریخ انقضا، تموم شدن دوره ) )
دوستان فکر کنم یه معنی دیگه ش فورا باشه مثلا توی این جمله
I need to find this man, yesterday
من باید این مرد را پیدا کنم، فورا
Yes به معنای بله
Ter تر زدن یا همان ریدن
Day به معنای امروز
معنای کلی میشود بله امروز ریدن
معنی اخیرا /جدیدا/نیز میدهد - - - - - دیروز/روز گذشته
دیروز
روز پیش
زمان گذشته
دیروز 🚽
what were you doing at this time yesterday
دیروز این موقع چیکار میکردی؟؟

دیروز، روزقبل
روز قبل
دیروز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس