قید ( adverb )
• (1) تعریف: it is as you say or ask (used to express affirmation or agreement).
• متضاد: no
• متضاد: no
- Yes, I did call the doctor.
[ترجمه گوگل] بله با دکتر تماس گرفتم
[ترجمه ترگمان] بله، من به دکتر زنگ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بله، من به دکتر زنگ زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Yes, you're certainly right about that.
[ترجمه گوگل] بله، مطمئناً حق با شماست
[ترجمه ترگمان] بله، در این مورد حق با شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بله، در این مورد حق با شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: what you order or request will be done (used to express willingness).
• متضاد: no
• متضاد: no
- Yes, I will call her tomorrow.
[ترجمه گوگل] آره فردا بهش زنگ میزنم
[ترجمه ترگمان] آره، فردا بهش زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آره، فردا بهش زنگ می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: but on the contrary (used to express strong contradiction of a negative statement).
- Yes, I was listening to you!
[ترجمه گوگل] بله، داشتم به شما گوش می دادم!
[ترجمه ترگمان] آره، داشتم به تو گوش می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آره، داشتم به تو گوش می دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: used as a query or expression of curiosity.
- Yes? What can we do for you?
[ترجمه گوگل] آره؟ چه کار میتوانیم برایتان بکنیم؟
[ترجمه ترگمان] بله؟ چه کاری از دست ما ساخته است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بله؟ چه کاری از دست ما ساخته است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an affirmative response.
• متضاد: no
• مشابه: affirmative
• متضاد: no
• مشابه: affirmative
• (2) تعریف: an affirmative vote; aye.
• متضاد: no
• مشابه: affirmative
• متضاد: no
• مشابه: affirmative