yelp

/ˈjelp//jelp/

معنی: واغ واغ، لاف زدن، جیغ زدن، واغ واغ کردن
معانی دیگر: (یک باره) واق زدن (مانند سگی که لگد بخورد)، نوفیدن، واغی زدن، (از شدت درد و غیره) داد زدن، بانگ برآوردن، آخ گفتن، (همراه با داد و فریاد) گفتن، با آخ و واخ گفتن، واق، واه واه کردن، بالیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: yelps, yelping, yelped
• : تعریف: to cry out quickly and sharply, as a dog or fox.
مترادف: yap, yawp, yip
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to utter or express by or as by yelping.
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal
اسم ( noun )
مشتقات: yelper (n.)
• : تعریف: a quick, sharp, high-pitched cry or bark.
مترادف: yap, yawp, yip
مشابه: bark, cry, holler, scream, shriek, squawk, squeal

جمله های نمونه

1. The dog gave a yelp of pain.
[ترجمه گوگل]سگ جیغی از درد کشید
[ترجمه ترگمان]سگ فریادی از درد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She jumped back with a little yelp of surprise.
[ترجمه گوگل]او با فریاد کمی از تعجب به عقب پرید
[ترجمه ترگمان]او با فریاد کوتاهی از جا پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had to bite back a yelp of surprise.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم فریاد تعجب را پس بزنم
[ترجمه ترگمان]باید از تعجب فریاد می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dog gave a yelp when I trod on its paw.
[ترجمه گوگل]وقتی پنجه اش را زیر پا گذاشتم سگ فریاد زد
[ترجمه ترگمان]وقتی پا روی پنجه آن گذاشتم، سگ جیغی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His laughter was cathartic, an animal yelp that brought tears to his eyes.
[ترجمه گوگل]خنده اش تهاجمی بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش جاری شد
[ترجمه ترگمان]خنده اش cathartic بود، فریاد حیوانی که اشک در چشمانش حلقه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She gave a smothered yelp of dismay.
[ترجمه گوگل]او فریاد خفه‌ای از ناراحتی داد
[ترجمه ترگمان]او از ترس و وحشت جیغ کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dog would perforce yelp in reaction, and thereby provide the captain a time cue.
[ترجمه گوگل]سگ در واکنش فریاد می زند و به این ترتیب یک نشانه زمانی به کاپیتان می دهد
[ترجمه ترگمان]سگ در واکنش خود را مجبور به فریاد و فریاد می کند و در نتیجه یک نشانه زمان به ناخدا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only during a stop do they howl or yelp, as the frustration of inactivity gets to them.
[ترجمه گوگل]فقط در حین توقف، آنها زوزه می کشند یا فریاد می زنند، زیرا ناامیدی از عدم تحرک به سراغشان می آید
[ترجمه ترگمان]تنها در طول یک توقف، آن ها زوزه می کشند یا فریاد می زنند، همانطور که نا امیدی عدم فعالیت به آن ها می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dog give a yelp when I tread on its paw.
[ترجمه گوگل]سگ وقتی پنجه اش را پا می گذارم فریاد می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی روی پنجه پا لگد می زنم، سگ زوزه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dog yelp and run off.
[ترجمه گوگل]سگ داد می زند و فرار می کند
[ترجمه ترگمان]سگ زوزه می کشد و فرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She let out a yelp of pain.
[ترجمه گوگل]جیغی از درد بیرون داد
[ترجمه ترگمان]فریادی از درد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She gave a little yelp and fled upstairs.
[ترجمه گوگل]او کمی فریاد زد و به طبقه بالا فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او فریاد کوتاهی کشید و از پله ها بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From far away drifted a faint, sharp yelp, followed by a chorus of similar sharp yelps.
[ترجمه گوگل]از دور، صدای ناله‌ای ضعیف و تند به گوش می‌رسید و به دنبال آن گروهی از فریادهای تند مشابه شنیده می‌شد
[ترجمه ترگمان]از دور صدای زوزه تیز و تیزی به گوش رسید، و صدای زوزه تیز و تیز مشابهی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Give a gulp ; give a yelp.
[ترجمه گوگل]نوش جان کنید؛ فریاد بزن
[ترجمه ترگمان]جرعه ای نوشید، فریاد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Just a very faint yelp as if some tiny person was calling for help.
[ترجمه گوگل]فقط یک فریاد خفیف مثل اینکه یک فرد کوچک برای کمک صدا می کند
[ترجمه ترگمان]فقط فریاد ضعیفی بود که انگار یک نفر را برای کمک صدا می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واغ واغ (اسم)
yip, yelp

لاف زدن (فعل)
praise, brave, hector, gammon, puff, boast, brag, yelp, rodomontade

جیغ زدن (فعل)
shout, scream, yell, yelp, shriek, yawp

واغ واغ کردن (فعل)
yelp

انگلیسی به انگلیسی

• bark, yap; shrill cry, squeal
bark, yap; utter a shrill cry, squeal
when people or animals yelp, they give a sudden short cry, often because of fear or pain. verb here but can also be used as a count noun. e.g. i gave a little yelp and fled upstairs.

پیشنهاد کاربران

واغ واغ کردن
داد زدن
نام شرکتی آمریکایی به مرکزیت سان فراسیسکو است که از کسب و کارهای محلی حمایت می کند و نقد و نظرات مردم درباره آن مشاغل را جمع آوری می کند.
پیشنهاد می کنم وب سایت رسمی یا ویکی پدیای این مجموعه را برای اطلاعات بیشتر مطالعه کنید.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼

بپرس