yeasty

/ˈjiːsti//ˈjiːsti/

معنی: خمیری، مخمر مانند، دارای ماده تخمیری، خمیردار
معانی دیگر: وابسته به یا دارای مخمر، بوزکی، خازه ای، کف دار، سبک، سطحی، خمیر مایه دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: yeastier, yeastiest
مشتقات: yeastily (adv.), yeastiness (n.)
(1) تعریف: of, like, or made with yeast.

- a yeasty taste
[ترجمه گوگل] طعم مخمری
[ترجمه ترگمان] یه مزه yeasty (نوعی yeasty)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: foamy or frothy like yeast.

(3) تعریف: in a state of agitation; restless.

- a yeasty period in history
[ترجمه گوگل] دوره ای تلخ در تاریخ
[ترجمه ترگمان] دوره yeasty در تاریخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: light, frivolous, or youthful.

- a yeasty comedy
[ترجمه گوگل] یک کمدی خمیرمایه
[ترجمه ترگمان] کمدی yeasty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It tasted yeasty, with a slight hint of effervescence, and began almost instantly to produce a slow easing of inhibitions.
[ترجمه گوگل]مزه مخمری داشت، با کمی جوشاندن، و تقریباً بلافاصله شروع به کاهش آهسته مهارها کرد
[ترجمه ترگمان]It، با اندک نشانی از effervescence، و تقریبا بلافاصله توانست a آرام of را به وجود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Usually, the dough begins to smell yeasty and is very slow to proof, even when warmed.
[ترجمه گوگل]معمولاً خمیر شروع به بوی مخمر می کند و حتی زمانی که گرم می شود بسیار کند است
[ترجمه ترگمان]معمولا خمیر شروع به بوییدن yeasty می کند و برای اثبات، حتی وقتی گرم می شود، بسیار کند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Complex yeasty nose with ripe fruits, nuts and minerality on the palate. A wine showing its intensity and maturity, a complete opposite to the previous Blanc de Blancs.
[ترجمه گوگل]بینی مخمری پیچیده با میوه های رسیده، آجیل و مواد معدنی در کام شرابی که شدت و پختگی خود را نشان می دهد، کاملاً مخالف بلان دو بلان قبلی
[ترجمه ترگمان]بینی پیچیده پیچیده با میوه های رسیده، آجیل و minerality روی ذائقه شرابی که شدت و بلوغ آن را نشان می دهد، کاملا مخالف بلان سابق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the fruity, yeasty smell of freshly-peeled apple. It refreshes the palate immediately and has a slightly sweet flavour.
[ترجمه گوگل]این بوی میوه ای و مخمری سیب تازه پوست کنده است بلافاصله کام را تازه می کند و طعم کمی شیرین دارد
[ترجمه ترگمان]این بوی میوه و بوی ترش پوست تازه - است این کار به سرعت palate را تازه می کند و کمی طعم شیرین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That's emancipated us from yeasty marmite, pesky 'u's in our 'neighbors' and from having to ask God to "save the Queen".
[ترجمه گوگل]این ما را از شر مارمیتی های مخمر، "تو"های مزاحم در "همسایگان" و از اینکه مجبور باشیم از خدا بخواهیم "ملکه را نجات دهد" رهایی بخشیده است
[ترجمه ترگمان]آن ما را از yeasty marmite، pesky در neighbors و از مجبور کردن خدا برای \"نجات ملکه\" آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The yeasty odor had no effect on the lifespan of fully fed flies.
[ترجمه گوگل]بوی مخمر هیچ تاثیری بر طول عمر مگس هایی که کاملاً تغذیه شده بودند نداشت
[ترجمه ترگمان]بوی yeasty تاثیری در طول عمر مگس های به طور کامل خورده نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Learn how to identify yeasty aromas at wine tastings in this free video from a wine sommelier.
[ترجمه گوگل]با نحوه تشخیص عطرهای مخمر در مزه شراب در این ویدیوی رایگان از یک سوملیگر شراب آشنا شوید
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه در این ویدئو مجانی، مزه yeasty را در این فیلم آزاد از شراب sommelier تشخیص دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Following the yeasty music, we dance.
[ترجمه گوگل]به دنبال موسیقی خمیرمایه، می رقصیم
[ترجمه ترگمان]بعد از موسیقی yeasty، ما رقص را شروع می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His yeasty beasties may not have made him a pharmaceutical millionaire, but he has finally discovered a use for them, and he wants to stay involved in the brewing process.
[ترجمه گوگل]حیوانات مخمر او ممکن است او را به یک میلیونر دارویی تبدیل نکرده باشند، اما او در نهایت کاربرد آنها را کشف کرده است و می خواهد در فرآیند دم کردن درگیر بماند
[ترجمه ترگمان]yeasty ممکن است او را تبدیل به یک میلیونر دارویی نکرده باشد، اما در نهایت استفاده از آن ها را کشف کرده است و می خواهد در فرآیند آبجوسازی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yeasty Tasting term used to describe the distinctive smell of yeast ( as in unbaked bread dough ).
[ترجمه گوگل]عبارت Yeasty Tasting برای توصیف بوی متمایز مخمر (مانند خمیر نان پخته نشده) استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]عبارت Yeasty Tasting برای توصیف بوی متمایز مخمر (مانند خمیر نان unbaked)مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She scooped out the yeasty sediments.
[ترجمه گوگل]او رسوبات مخمر را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان] اون the \"sediments\" رو با مشت زد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is the yeasty days before the new government was established.
[ترجمه گوگل]این روزهای خمیرمایه قبل از تأسیس دولت جدید است
[ترجمه ترگمان]این the روز قبل از تاسیس دولت جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This delicately yeasty lager from Hawaii tasted so good with the miso that we poured some right into the stew.
[ترجمه گوگل]این لیگر با خمیر مایه لطیف از هاوایی با میسو آنقدر طعم خوبی داشت که مقداری از آن را درست داخل خورش ریختیم
[ترجمه ترگمان]این lager که با ظرافت از هاوایی آورده بودند طعم خوبی داشتند که ما مقداری از تاس کباب را ریخته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The yeasty smell of beer rising from the catch below the tap made me think of places where wheat grew, places I'd never been.
[ترجمه گوگل]بوی مخمر آبجو که از زیر شیر آب بلند می‌شد مرا به مکان‌هایی که گندم رشد می‌کرد فکر می‌کرد، مکان‌هایی که هرگز نرفته بودم
[ترجمه ترگمان]بوی آبجو که از آن پایین می امد باعث شد به جاهایی که گندم رشد کرده بود فکر کنم، جاهایی که هرگز نبوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It smells very yeasty and fresh.
[ترجمه گوگل]بوی بسیار خمیرمایه و تازه دارد
[ترجمه ترگمان] بوی very و تازه میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیری (صفت)
pulpy, doughy, pasty, plastic, yeasty

مخمر مانند (صفت)
yeasty

دارای ماده تخمیری (صفت)
yeasty

خمیردار (صفت)
yeasty

انگلیسی به انگلیسی

• concerning yeast; yeast-like; fermented, frothy; powerful, vigorous, effervescent, "excited"; superficial, light
something that is yeasty tastes or smells strongly of yeast.

پیشنهاد کاربران

similar to or containing yeast ( = a type of fungus that is used in making alcoholic drinks such as beer and wine, and for making bread rise )
صفت/ شبیه یا حاوی مخمر ( = نوعی قارچ که در تهیه مشروبات الکلی مانند ماءالشعیر و شراب و در آوردن نان استفاده می شود )
...
[مشاهده متن کامل]

The air outside had a sweet, yeasty smell.
It smells like a good yeasty bread dough.

yeasty
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/yeasty

بپرس