yearling

/ˈjɪlɪŋ//ˈjɜːlɪŋ/

معنی: گیاه یک ساله، ادم یکساله
معانی دیگر: (جانور - به ویژه دام) یک ساله، (اسب دوانی) اسب یک ساله، اسب جوان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any animal more than one but less than two years old.

(2) تعریف: a racehorse's age during the twelve-month period from January 1 following the foaling.
صفت ( adjective )
• : تعریف: a year old.

جمله های نمونه

1. Another day, George rounded up some yearling calves for sale.
[ترجمه گوگل]روزی دیگر، جورج چند گوساله یک ساله را برای فروش جمع کرد
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر جورج گوساله تنی گوساله را برای فروش جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Classifications of sheep are lamb, yearling mutton, and mutton.
[ترجمه گوگل]طبقه بندی گوسفندان بره، گوسفند یکساله و گوسفند می باشد
[ترجمه ترگمان]گوسفند گوسفند گوسفند و گوشت گوسفند و گوسفند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It sometimes happens that yearling or two-year-old colts show signs of aggression, and treat people like an inferior horse.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اتفاق می افتد که کوله های یک ساله یا دو ساله علائم پرخاشگری را نشان می دهند و مانند یک اسب پست با مردم رفتار می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها اتفاق می افتد که گوساله یا بچه دو ساله نشانه هایی از پرخاشگری را نشان می دهند و با مردم مثل اسب inferior رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The designation of lamb versus yearling mutton is based on the condition of the break between the foreleg and the feet.
[ترجمه گوگل]تعیین گوشت بره در مقابل گوشت گوسفندی یکساله بر اساس شرایط شکاف بین ساق جلو و پا است
[ترجمه ترگمان]قرار دادن گوشت بره در مقابل گوشت گوساله، براساس شرایط فاصله بین دو دست و پا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The yearling was a cool customer.
[ترجمه گوگل]یک ساله مشتری باحالی بود
[ترجمه ترگمان]بچه آدم خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Older carcasses are described as lamb, yearling mutton, and mutton.
[ترجمه گوگل]لاشه های قدیمی تر به عنوان گوشت بره، گوشت گوسفند یک ساله و گوشت گوسفند توصیف می شوند
[ترجمه ترگمان]لاشه بزرگ، گوشت گوسفند، گوشت گوسفند و گوسفند را شرح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A yearling tom turkey is a fully matured male turkey with the same characteristics as the yearling hen turkey.
[ترجمه گوگل]بوقلمون تام یکساله یک بوقلمون نر کاملا بالغ با خصوصیات مشابه بوقلمون مرغ یکساله است
[ترجمه ترگمان]یک بوقلمون، یک بوقلمون نر کاملا بالغ است که به اندازه یک بوقلمون پخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A yearling hen turkey is a fully matured female turkey, usually under fifteen months old.
[ترجمه گوگل]بوقلمون مرغ یک ساله یک بوقلمون ماده کاملا بالغ است که معمولاً کمتر از پانزده ماه سن دارد
[ترجمه ترگمان]یک بوقلمون ماده، یک بوقلمون نر کاملا بالغ است که معمولا زیر ۱۵ ماه سن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "I only see a small number of yearling calves, " Fischbach says.
[ترجمه گوگل]فیشباخ می گوید: «من فقط تعداد کمی گوساله یکساله را می بینم
[ترجمه ترگمان]Fischbach می گوید: \" من فقط تعداد کمی گوساله تنی را می بینم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Yearling is a famous work by American female novelist Marjorie Kinnan Rawlings.
[ترجمه گوگل]The Yearling اثر معروف مارجوری کینان رالینگ، رمان‌نویس زن آمریکایی است
[ترجمه ترگمان]\" مارجوری Kinnan راولینگز، نویسنده زن آمریکایی، یک اثر مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Then there's Betty Yearling and Betty White.
[ترجمه گوگل]سپس بتی سالار و بتی وایت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بعد بتی yearling و بتی وایت هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One yearling cock was Old Bird of the Year winning three equal first etc.
[ترجمه گوگل]یک خروس یک ساله به عنوان پرنده پیر سال انتخاب شد و اولین بار سه برابر را برد و غیره
[ترجمه ترگمان]یک خروس، پرنده قدیمی سال بود که سه نفر اول را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be innovative; Yearling; Teaching is managed; Creativeness military affairs talented person.
[ترجمه گوگل]نوآور باشید؛ یک ساله؛ تدریس مدیریت می شود خلاقیت امور نظامی فرد با استعداد
[ترجمه ترگمان]نوآور باشید؛ yearling؛ تدریس مدیریت می شود؛ creativeness فرد با استعداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Caption :Meadow, a Black Angus yearling calf, tries out her new prosthetic hind legs at Colorado State University's James L.
[ترجمه گوگل]شرح: میدو، یک گوساله یک ساله بلک آنگوس، پاهای مصنوعی جدید خود را در جیمز ال دانشگاه ایالتی کلرادو امتحان می کند
[ترجمه ترگمان]عنوان: Meadow، گوساله سیاه گوساله، تلاش می کند که پاهای مصنوعی جدید خود را در دانشگاه ایالتی کلورادو به نام جیمز L امتحان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Caption :Meadow, a Black Angus yearling calf, tries out her new prosthetic hind legs at Colorado State University's James L. Voss Veterinary Teaching Hospital.
[ترجمه گوگل]شرح عکس: میدو، یک گوساله یک ساله بلک آنگوس، پاهای مصنوعی جدید خود را در بیمارستان آموزشی دامپزشکی جیمز ال ووس دانشگاه ایالتی کلرادو امتحان می‌کند
[ترجمه ترگمان]عنوان: Meadow، گوساله سیاه گوساله، تلاش می کند که پاهای مصنوعی جدید خود را در دانشگاه ایالتی کلورادو به نام جیمز L امتحان کند واس می گوید که بیمارستان آموزشی دامپزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیاه یک ساله (اسم)
yearling

ادم یکساله (اسم)
yearling

انگلیسی به انگلیسی

• one-year old (often of animals)

پیشنهاد کاربران

حیوان کم سنی که سال اول [زندگی] خود را طی کرده ولی هنوز دو ساله نشده است
yearling ( n ) ( yɪrlɪŋ ) =an animal, especially a horse, between one and two years old
yearling

بپرس