yearbook

/ˈjɪrˌbʊk//ˈjɜːbʊk/

معنی: سالنامه، گزارشات سالانه
معانی دیگر: سالکتاب، سال نما (کتابی که هرسال چاپ می شود و حاوی آمار و غیره ی مربوط به سال پیش است)، سالنامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an annually published book containing information, statistics, and historical data about the previous year.
مشابه: annals

(2) تعریف: a book published by a high school or college that contains pictures and information about the students, school year activities, and the like.

جمله های نمونه

1. The yearbook also noted a sharp drop in reported cases of sexually transmitted disease.
[ترجمه گوگل]سالنامه همچنین به کاهش شدید موارد گزارش شده از بیماری های مقاربتی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]The همچنین به کاهش شدید موارد گزارش شده بیماری مقاربتی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That night, he checked the yearbook.
[ترجمه گوگل]آن شب سالنامه را چک کرد
[ترجمه ترگمان]اون شب، کتاب سال رو چک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is compiling a yearbook of former employees, and claims to have identified about 000 of them.
[ترجمه گوگل]این سازمان در حال تدوین سالنامه ای از کارمندان سابق است و ادعا می کند که حدود 000 نفر از آنها را شناسایی کرده است
[ترجمه ترگمان]این سازمان مجموعه ای از کارمندان سابق را گردآوری می کند و ادعا می کند که حدود ۱۰۰۰۰ نفر از آن ها را شناسایی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have just received my daughter's school yearbook in which all pupils were asked the same question.
[ترجمه گوگل]ما به تازگی سالنامه مدرسه دخترم را دریافت کرده ایم که در آن از همه دانش آموزان یک سوال پرسیده شده است
[ترجمه ترگمان]ما همین الان کتاب سال تحصیلی دخترم را دریافت کرده ایم که همه شاگردان از آن سوال می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are two yearbook portraits side by side.
[ترجمه گوگل]دو پرتره سالنامه در کنار هم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو تصویر yearbook در کنار هم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. State Statistical Bureau. 2001 Statistical Yearbook [ M ]. Beijing: Statistical Press of China.
[ترجمه گوگل]اداره آمار دولتی سالنامه آماری 2001 [M] پکن: مطبوعات آماری چین
[ترجمه ترگمان]اداره آمار دولتی ۲۰۰۱ - Yearbook آماری [ م ] پکن: مطبوعات آماری چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lanzhou Bureau of Statistics. 2008 Lanzhou Statistical Yearbook [ M ]. Beijing: China Statistics Press, 200
[ترجمه گوگل]اداره آمار لانژو سالنامه آماری لانژو 2008 [M] پکن: چاپ آمار چین، 200
[ترجمه ترگمان]اداره آمار Lanzhou ۲۰۰۸ Lanzhou آماری Yearbook [ M ] پکن: مطبوعات آمار چین، ۲۰۰ نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I have always kept the yearbook bought at my high school graduation.
[ترجمه گوگل]من همیشه سالنامه ای را که در فارغ التحصیلی دبیرستانم خریداری کرده ام نگه داشته ام
[ترجمه ترگمان]من همیشه کتاب سال فارغ التحصیلی دبیرستانم رو نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Source: China Statistical Yearbook. The following 3 tables are also from this Book.
[ترجمه گوگل]منبع: سالنامه آماری چین 3 جدول زیر نیز از این کتاب است
[ترجمه ترگمان]منبع: Yearbook آماری چین ۳ جدول زیر نیز از این کتاب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Source:United Nations Industrial Development Organization International Yearbook of Industrial Statistics 2007; UN Database.
[ترجمه گوگل]منبع:سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد سالنامه بین المللی آمار صنعتی 2007; پایگاه داده سازمان ملل
[ترجمه ترگمان]منبع: سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد Yearbook بین المللی آمار صنعتی ۲۰۰۷؛ پایگاه اطلاعاتی سازمان ملل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Source: International Labour Office Yearbook of Labour Statistics 200
[ترجمه گوگل]منبع: دفتر بین المللی کار سالنامه آمار کار 200
[ترجمه ترگمان]منبع: اداره بین المللی کار، Yearbook نفر از آمار کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Source: NBS, China Statistical Yearbook, various years; China Statistical Abstract 200
[ترجمه گوگل]منبع: NBS، سالنامه آماری چین، سال های مختلف؛ چکیده آماری چین 200
[ترجمه ترگمان]منبع: NBS، China آماری، سال های مختلف؛ چین آماری چکیده ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The massive yearbook full - text database is a new type of digital information resources.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده کامل متن سالنامه عظیم نوع جدیدی از منابع اطلاعات دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]پایگاه داده گسترده yearbook یک نوع جدید از منابع اطلاعات دیجیتال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You still have your high school yearbook.
[ترجمه گوگل]شما هنوز سالنامه دبیرستان خود را دارید
[ترجمه ترگمان]تو هنوز کتاب سال high رو داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. IV. The units of measurement used in this yearbook are internationally standard measurement units.
[ترجمه گوگل]IV واحدهای اندازه گیری مورد استفاده در این سالنامه واحدهای اندازه گیری استاندارد بین المللی هستند
[ترجمه ترگمان]۴ واحدهای اندازه گیری مورد استفاده در این yearbook واحدهای اندازه گیری استاندارد بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سالنامه (اسم)
almanac, yearbook, calendar, annals

گزارشات سالانه (اسم)
yearbook

انگلیسی به انگلیسی

• book published for remembering a past year's events (e.g. in a school)
a yearbook is a book that is published once a year and contains information about the events and achievements of the previous year, usually concerning a particular place or organization.

پیشنهاد کاربران

yearbook ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: سالنامه
تعریف: نشریه‏ای سالانه حاوی شرح وقایع سال گذشته

بپرس