عبارت ( phrase )
• : تعریف: during the whole year.
- Barbara works year round.
[ترجمه hosseinhaa] بباربارا در تمام مدت سال کار می کند|
[ترجمه گوگل] باربارا در تمام طول سال کار می کند[ترجمه ترگمان] باربارا سال کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: continuing, existing, or lasting throughout the entire year.
- a year-round chore
[ترجمه گوگل] یک کار طاقت فرسا در طول سال
[ترجمه ترگمان] یک تکلیف یک ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک تکلیف یک ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a year-round tourist attraction
[ترجمه گوگل] یک جاذبه گردشگری در تمام طول سال
[ترجمه ترگمان] یک جاذبه توریستی در طول یک سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک جاذبه توریستی در طول یک سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید