1. year less ten days
یکسال ده روز کم
2. year round
تمام سال
3. year after year
سال های متمادی،سالیان دراز
4. year by year
سال به سال
5. year in, year out
سال دوازده ماه،سالاسال،هرسال
6. a year can be divided into two semesters
سال را می توان به دو نیمسال بخش کرد.
7. a year hence
یک سال دیگر
8. a year of resident study
یکسال مطالعه در محل (دانشگاه)
9. a year wanting a week
یک سال یک هفته کم
10. academic year
سال تحصیلی
11. each year
هر سال
12. each year has twelve months
هر سال دوازده ماه دارد.
13. each year the colony hives more than 200 pounds of honey
هر ساله این دسته ی زنبور بیش از 200 پوند عسل انباشته می کند.
14. every year
هر سال
15. every year when the football season nears
هر سال هنگامی که فصل فوتبال نزدیک می شود
16. fiscal year
سال مالی
17. fourth year students can register first
دانشجویان سال چهارم می توانند اول نام نویسی کنند.
18. last year
پارسال
19. last year he had to hump himself and finish college
پارسال مجبور شد بکوشد و دانشکده را تمام کند.
20. last year he visited his mother only twice
پارسال فقط دوبار به دیدن مادرش رفت.
21. last year the company grossed 500 million tomans
سال گذشته مجموع درآمد شرکت پانصد میلیون تومان بود.
22. last year we had a good harvest
پارسال خرمن خوبی داشتیم.
23. lunar year
سال قمری
24. next year
سال دیگر
25. school year
سال تحصیلی
26. school year begins in september
سال تحصیلی در سپتامبر آغاز می شود.
27. that year many children died of epidemic fevers
آن سال کودکان زیادی از تب های همه گیر مردند.
28. the year 1928 was the centenary of ibsen's birth
سال 1928 یکصدمین سال تولد ایبسن بود.
29. the year that i was born
سالی که در آن زاده شدم
30. this year norooz coincides with a day of martyrdom
امسال نوروز با یک روز شهادت مصادف شده است.
31. this year our apple crop is good
محصول سیب ما امسال خوب است.
32. this year our crops are all rusted
محصولات ما امسال همه زنگ زده است.
33. this year the wheats are not doing well
امسال محصول گندم چندان خوب نیست.
34. this year we are having a bumper crop of cucumbers
امسال محصول خیار خیلی عالی بوده است.
35. all year round
در تمام سال،سرتاسر سال
36. the year dot
(انگلیس - خودمانی) سال ها پیش
37. a banner year in sales
سال برجسته از نظر فروش
38. a bumper year . . .
سال فراوانی . . .
39. an eventful year
سال پر رویداد
40. an uneventful year
سالی که در آن رویدادهای مهمی اتفاق نیفتاده باشد
41. around the year 1991
در حدود سال 1991
42. every other year
هر دو سال یکبار
43. the academic year commences in september
سال تحصیلی در سپتامبر آغاز می شود.
44. the current year
سال جاری
45. the fifth year
سال پنجم
46. the following year
سال بعد (از آن)
47. the new year
سال نو
48. the nineteenth year
سال نوزدهم
49. the ninetieth year of her life
نودمین سال عمر او
50. the second year of my stay in san diego
دومین سال اقامت من در سان دیگو
51. the seventh year of their marriage
هفتمین سال ازدواج آنها
52. the seventieth year of my grandfather's death
هفتادمین سال مرگ پدربزرگم
53. the third year
سال سوم
54. all through the year
در تمام سال
55. during the last year of her schooling
طی آخرین سال تحصیلش
56. during the previous year
طی سال پیش
57. during the twentieth year of his reign
در بیستمین سال سلطنت او
58. he died a year after his election to parliament
یک سال پس از انتخاب شدن به نمایندگی مجلس در گذشت.
59. he served a year in prison
او یک سال زندانی بود.
60. in the solar year 1377
در سنه ی 1377 شمسی
61. to work the year round
در تمام سال کار کردن
62. usually, an academic year consists of two semesters
سال تحصیلی معمولا از دو نیمسال تشکیل می شود.
63. a part of the year
بخشی از سال
64. abbas died within a year of his wife's death
عباس کمتر از یک سال پس از مرگ زنش فوت کرد.
65. he netted $100,000 a year from the restaurant
او سالی صدهزار دلار خرج در رفته از رستوران به دست می آورد.