اسم ( noun )
• : تعریف: a person who fears or detests foreigners, strangers, or anything that is foreign or strange.
- The leaders were xenophobes who would allow no foreign travel or access to foreign ideas.
[ترجمه گوگل] رهبران بیگانه هراسانی بودند که اجازه سفر خارجی یا دسترسی به ایده های خارجی را نمی دادند
[ترجمه ترگمان] این رهبران xenophobes بودند که به هیچ سفر خارجی یا دسترسی به ایده های خارجی اجازه نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این رهبران xenophobes بودند که به هیچ سفر خارجی یا دسترسی به ایده های خارجی اجازه نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was somewhat of a xenophobe and never had any desire to travel abroad.
[ترجمه گوگل] او تا حدودی یک بیگانه هراس بود و هرگز تمایلی به سفر به خارج از کشور نداشت
[ترجمه ترگمان] او تا حدی of و هرگز میلی به سفر به خارج از کشور نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او تا حدی of و هرگز میلی به سفر به خارج از کشور نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید