1. The end result is polarised xenon.
[ترجمه گوگل]نتیجه نهایی زنون پلاریزه است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی پلاریزه xenon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They are the noble gases: neon, argon, krypton, xenon, and radon.
[ترجمه گوگل]آنها گازهای نجیب هستند: نئون، آرگون، کریپتون، زنون و رادون
[ترجمه ترگمان]آن ها گازهای نجیب: نئون، آرگون، کریپتون، xenon و رادون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Polarised atoms of xenon are useful because they can provide the reference direction for very accurate gyroscopes.
[ترجمه گوگل]اتم های قطبی شده زنون مفید هستند زیرا می توانند جهت مرجع را برای ژیروسکوپ های بسیار دقیق ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]اتم های اکسیژن of مفید هستند چون می توانند جهت مرجع را برای gyroscopes بسیار دقیق فراهم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The xenon atoms remain polarised for about half an hour.
[ترجمه گوگل]اتم های زنون حدود نیم ساعت قطبی می شوند
[ترجمه ترگمان]اتم های xenon حدود نیم ساعت پلاریزه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For matrix materials like methane, nitrogen, krypton and xenon, this is not too surprising.
[ترجمه گوگل]برای مواد ماتریسی مانند متان، نیتروژن، کریپتون و زنون، این خیلی تعجب آور نیست
[ترجمه ترگمان]برای مواد ماتریس مثل متان، نیتروژن، کریپتون و xenon، این خیلی عجیب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. So far Happer has concentrated on producing polarised xenon atoms.
[ترجمه گوگل]تا کنون هاپر بر تولید اتم های زنون قطبی شده تمرکز کرده است
[ترجمه ترگمان]تا کنون Happer بر تولید دو اتم قطبی متمرکز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Xenon Induces Late Cardiac Preconditioning In Vivo:A Role for Cyclooxygenase 2?
[ترجمه گوگل]زنون باعث ایجاد پیشتنظیم دیررس قلبی در داخل بدن میشود: نقش سیکلواکسیژناز 2؟
[ترجمه ترگمان]Xenon induces Late Late preconditioning: یک نقش برای Cyclooxygenase ۲؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In contrast, highly polarizable xenon has high solubility and is an excellent anesthetic.
[ترجمه گوگل]در مقابل، زنون با قابلیت پلاریزه شدن بالا، حلالیت بالایی دارد و یک بی حس کننده عالی است
[ترجمه ترگمان]در مقابل، xenon شدیدا polarizable دارای حلالیت بالا است و یک بی حسی عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Xenon weatherometer is a weathering test equipment with xenon arc lamp, but there are not calibration Specifications and measuring instruments in domestic.
[ترجمه گوگل]هواسنج زنون یک تجهیزات تست هوازدگی با لامپ قوس زنون است، اما مشخصات کالیبراسیون و ابزار اندازه گیری در خانه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Xenon weatherometer یک تجهیزات تست هوازدگی با لامپ قوسی xenon است، اما مشخصات کالیبراسیون و ابزار اندازه گیری در داخل داخلی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Optimum visibility: Xenon headlamps, BMW Night Vision and camera systems.
[ترجمه گوگل]دید بهینه: چراغ های جلو زنون، دید در شب BMW و سیستم های دوربین
[ترجمه ترگمان]دید بهینه: Xenon headlamps، Vision Night و سیستم های دوربین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The photolysis of triazophos were studied systematically under xenon lamp and sunlight.
[ترجمه گوگل]فتولیز تریازوفوس به طور سیستماتیک تحت لامپ زنون و نور خورشید مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]The of به صورت سیستماتیک زیر نور لامپ و نور خورشید مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. ACF had fine dynamic adsorptive capacity of xenon and was a fine adsorbent to absorb xenon.
[ترجمه گوگل]ACF ظرفیت جذب دینامیکی خوبی از زنون داشت و یک جاذب خوب برای جذب زنون بود
[ترجمه ترگمان]ACF ظرفیت adsorptive fine fine of داشت و جاذب مناسبی برای جذب xenon بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A kind of xenon lamps stabilizer is designed which is made up of the tripper-circuit with two-leveled rising voltage and the direct current power circuit with frequency conversion mode.
[ترجمه گوگل]نوعی تثبیت کننده لامپ زنون طراحی شده است که از مدار تریپر با ولتاژ افزایشی دو سطحی و مدار برق جریان مستقیم با حالت تبدیل فرکانس تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]نوعی از تثبیت کننده لامپ xenon طراحی شده است که از مدار tripper با ولتاژ بالا بار و جریان مستقیم توان جریان مستقیم با حالت تبدیل فرکانس ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For example, production of xenon 136 began at Oklo only about a minute after the onset of self-sustained fission.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، تولید زنون 136 در Oklo تنها حدود یک دقیقه پس از شروع شکافت خودپایه آغاز شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تولید of ۱۳۶ در Oklo تنها حدود یک دقیقه پس از شروع شکافت self شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید