x ray


اشعه ی مجهول، پرتو ایکس، اشعه ی رونتگن، ایکس پرتو، (با اشعه ی ایکس) عکس، دستگاه عکس برداری (با اشعه ی مجهول)، وابسته به پرتو ایکس، اشعه مجهول، اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن، عکسبرداری با اشعه ایکس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: x-rays
(1) تعریف: a beam of high-energy photons that is able to ionize gases and pass through dense solids.

- Scientists have found many uses for x-rays.
[ترجمه B.G] دانشمندان کاربرد های بسیاری برای اشعه ایکس پیدا کردند.
|
[ترجمه گوگل] دانشمندان کاربردهای زیادی برای اشعه ایکس یافته اند
[ترجمه ترگمان] دانشمندان کاربردهای زیادی برای اشعه ایکس یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a photograph made with such a beam.

- The doctor ordered an x-ray of my leg to see if any bones were broken.
[ترجمه دايانا] پزشک دستور یک اشعه ایکس از پایم را داد تا ببیند استخوانی شکسته است یا نه
|
[ترجمه گوگل] دکتر دستور اشعه ایکس از پایم را داد تا ببیند آیا استخوانی شکسته است یا خیر
[ترجمه ترگمان] دکتر به اشعه ایکس اشاره کرد تا ببیند آیا استخوان های شکسته شده اند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: x-rays, x-raying, x-rayed
• : تعریف: to photograph, treat, or examine using x-rays.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to x-rays.

جمله های نمونه

1. A chest x ray film and physical examination were normal.
[ترجمه گوگل]فیلم اشعه ایکس قفسه سینه و معاینه فیزیکی طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]یک فیلم اشعه ایکس و معاینه فیزیکی طبیعی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An erect abdominal x ray showed no free gas but a presumptive diagnosis of perforation was made.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس شکم عمودی گاز آزاد را نشان نداد اما تشخیص احتمالی سوراخ شد
[ترجمه ترگمان]یک اشعه ایکس راست و راست از یک گاز آزاد به نظر می رسید، اما تشخیص و تشخیص یک سوراخ ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Review of the chest x ray picture suggested post-traumatic diaphragmatic hernia, which was confirmed by ultrasound examination.
[ترجمه گوگل]بررسی تصویر اشعه ایکس قفسه سینه نشان دهنده فتق دیافراگم پس از ضربه بود که با معاینه اولتراسوند تایید شد
[ترجمه ترگمان]بررسی تصویر اشعه ایکس فتق دیافراگم پس از ضربه فتق فتق را نشان داد که با آزمایش فراصوت مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The following year the surgeon arranged an x ray of her lumbar spine and a barium meal, which were normal.
[ترجمه گوگل]سال بعد، جراح یک عکس اشعه ایکس از ستون فقرات کمری و یک وعده غذایی باریم ترتیب داد که طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]در سال بعد، جراح یک اشعه ایکس از ستون فقرات او و یک وعده غذا را ترتیب داد که عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper gives a process of X ray projection microradiography for coating thickness detemination.
[ترجمه گوگل]این مقاله فرآیندی از ریزرادیوگرافی طرح ریزی اشعه ایکس برای تعیین ضخامت پوشش ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیندی از افکنش تصویر اشعه X را برای ضخامت پوشش detemination نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hospital will arrange an X ray examination next week.
[ترجمه گوگل]بیمارستان هفته آینده معاینه اشعه ایکس را ترتیب خواهد داد
[ترجمه ترگمان]بیمارستان هفته آینده یک آزمایش اشعه ایکس ترتیب خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To analyze CT and X ray features of lymphomatous involvement of the lungs.
[ترجمه گوگل]هدف برای تجزیه و تحلیل ویژگی های CT و اشعه ایکس درگیری لنفوماتوز ریه ها
[ترجمه ترگمان]هدف تحلیل CT و ویژگی های اشعه ایکس دخالت lymphomatous ریه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Overcome the shortcoming of traditional X ray residual stress measuring techniques, X ray computer tomography is presented.
[ترجمه گوگل]برای غلبه بر کاستی تکنیک‌های سنتی اندازه‌گیری تنش پسماند اشعه ایکس، توموگرافی کامپیوتری اشعه ایکس ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]با غلبه بر ضعف تکنیک های اندازه گیری فشار باقیمانده اشعه ایکس، پرتونگاری کامپیوتری پرتو ایکس ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To study the X ray findings of right hilus pulmonis in normal adults.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه یافته های اشعه ایکس هیلوس ریه راست در بزرگسالان عادی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه یافته های اشعه ایکس دست راست hilus در بزرگسالان عادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The calibration experiment of glancing incidence soft X ray planar mirror reflectivity is reported.
[ترجمه گوگل]آزمایش کالیبراسیون انعکاس آینه مسطح اشعه ایکس نرم با یک نگاه اجمالی گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش کالیبراسیون یک بازتاب بازتابی planar پرتو ایکس، گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective:To improve X ray diagnostic accuracy of radiolucent foreign body in respiratory tract in children.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود دقت تشخیصی اشعه ایکس جسم خارجی رادیولوسنت در دستگاه تنفسی در کودکان
[ترجمه ترگمان]هدف: بهبود دقت تشخیص اشعه ایکس بدن خارجی radiolucent در مجاری تنفسی در کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. X ray diffraction (XRD) analysis reveals that degree of easy axis alignment of HD magnet is lower.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل پراش اشعه ایکس (XRD) نشان می دهد که درجه تراز محوری آسان آهنربای HD کمتر است
[ترجمه ترگمان]آنالیز پراش پرتو ایکس (XRD)نشان می دهد که درجه انطباق محور ساده of HD کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Least squares polynomial smoothing was constantly used in X ray diffraction test.
[ترجمه گوگل]هموارسازی چند جمله ای حداقل مربعات به طور مداوم در آزمون پراش اشعه ایکس استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در آزمون پراش اشعه ایکس، smoothing حداقل مربع به طور پیوسته مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 49 th Denver Annual X ray Conference is overviewed in this paper.
[ترجمه گوگل]چهل و نهمین کنفرانس سالانه اشعه ایکس دنور در این مقاله مروری دارد
[ترجمه ترگمان]کنفرانس سالانه اشعه ایکس دنور در این مقاله مرور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] پرتو ایکس، پرتو رونتگن - پرتو ایکس، پرتو رونتگن
[برق و الکترونیک] پرتو X 1. تابش الکترمغناطیس نافذ با ویژگی های شبیه به نور اما با طول موج بسیار کوتاه تر ( از حدود 10 به توان 7- تا 10 به توان 10-cm یا 0/1 تا 100A درجه ) مابین پرتوهای فرابنفش و گاما. پرتوهای X معمولاً با شتاب گرفتن الکترونها تا سرعت های بالا و توقف ناگهانی آنها در اثر برخورد با هدف سبب می شود که اتم ها انرزی از دست بدهند و این انرژی به صورت پرتوهایX با طول موج معین تابش می شود . پرتوهای X با عبور اتمها از تراز انرژی بالاتر به تراز انرژی پایین تر نیز تولید می شوند . یونیده شدن گازی که پرتوهای ایکس از آن می گذرند ،نفوذ در تمام جامدات با درجه های مختلف ،تولید پرتوهای x ثانویه به هنگام متوقف شدن با اجسام فلزی و تاثیر گذاشتن روی صفحه های نمایش فلورسان و فیلم عکاسی از ویژگی های پرتوهای X است . فوتون هایی که منشأ آنها از هسته اتم است ،معمولاً پرتوهای گاما نامیده می شوند و فوتون هایی که منشأ آنها خارج از هسته است پرتوهای X نامیده می شوند . 2. عکاسی با پرتوهای x . - رادیوگرافی کردن با اشعه ایکس
[صنایع غذایی] اشعه گاما : پرتو تابشی با انرژی بالا و طول موج پایین که جهت آلودگی زذایی از مواد غذایی استفاده می شود.
[زمین شناسی] اشعه ایکس
[نساجی] اشعه ایکس
[ریاضیات] اشعه ی رونتگن، اشعه ی ایکس
[پلیمر] پرتو ایکس، اشعه ایکس

انگلیسی به انگلیسی

• x-rays are a type of radiation which can pass through most solid materials. x-rays are produced by some stars, but can also be artificially produced by machines.
an x-ray is a picture of the inside of your body, which is made by sending x-rays through it and is used by doctors to check the condition of your bones or organs.
if a doctor x-rays you, he or she takes a picture of the inside of your body using an x-ray machine. if a security officer x-rays you or your belongings, he or she uses an x-ray machine to search for illegal goods such as bombs or drugs.

پیشنهاد کاربران

معنی کلمه X ray به زبان فارسی : دستگاه اسکن اعضای بدن ، دستگاه رادیولوژی
معنی X ray با یک جمله انگلیسی :
A line of light , heat or energy thet makes it possible to see inside the body
Example : There was a X ray on this hospital
اشعه ایکس
یک روش تصویربرداری که در آن از امواج الکترومغناطیسی استفاده می شود.
X - ray ( v, n ) ( ɛks reɪ ) =to photograph and examine bones and organs inside the body, using X - rays, e. g. He had to have his chest X - rayed.
x ray
اشعه ایکس
A ray that use in medical and is very danger
[پزشکی] اشعه ی ایکس: اشعه ی مورد استفاده در پرتو نگاری
ایکس ری معمولا در فرودگاه ها روی چمدان مسافر ها برای چک کردن انجام میشود
X - ray ( علوم نظامی )
واژه مصوب: مظنون
تعریف: ← هواگرد مظنون
( . X ray ( n
A photograph of the inside of your body
that is made by using a special light that you cannot see
or
A line of light , heat or energy that makes it possible to see inside the body
می تونه به معنای �عکس رادیولوژی� هم باشه
A line of light heat or energy that makes it possible to see inside the body
خطی از گرما یا انرژی سبک که دیدن در داخل بدن را امکان پذیر می کند
اشعه ایکس


A line of light heat or energy that makes it possible to see inside the body
تعریفش تو کانون زبان
به معنی اشعه ایکس
با آرزوی موفقیت ✨
لایک فراموش نشه 🙂
اشعه ایکس
با این دستگاه می توان داخل بدن انسان را مشاهده کرد
اشعه ای بنام اشعه ایکس که معمولا برای معاینه کردن و نگاه کردن به بدن موجودات ازش استفاده میکنن
مثلا the vet used the x ray to examine the bird s body
یعنی دامپزشک از اشعه ایکس برای معاینه بدن پرنده استفاده کرد ☺
اشعه نور
اشعه ایکس

اشعه ایکس
لایک کنین گایز👍🏻👍🏻
A line of light heat or in energy that makes it possible to
. see inside the body
اشعه ایکس
A ray that use in medical and is very danger
A line of light heat or energy that makes it possible to see inside the body

A line of light , heat or energy thet makes it possible to see inside the body

A ray of energy that makes it possible to see inside solid objects so that they can be examined & a photograph of them can be made
اشعه x
Come from behind and reach somebody or something
اشعه ی ایکس ( اشعه ای برای دیدن داخل بدن انسان )
Aphotography of inside of your body that is made by using a special light that you can not see
Aline of light heat or energy that makes it possible to see inside the body
اشه ی ایکس
😜😛😛😘😘😘
A line of light heat or energy that makes it possible so see inside the body.
A line of light heat or energy that makes it possible so see inside the body
اشعه ایکس
اشعه ایکس
Aline of light heat or enegry that makes it possible to see inside the body
اشعه مجهول
اشعه قوی. نور. پرتو بسیار خطرناک
اشعه ای بسیار خطر ناک برای انسان💀
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس