wrung

/ˈrəŋ//rʌŋ/

معنی: واپیچیدن
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول: wring

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of wring.

جمله های نمونه

1. sherry wrung the clothes out before hanging them on the line
قبل از آویختن لباس ها روی رجه شری آنها را چلاند.

2. wealth wrung from the work of others
ثروتی که از کار دیگران به دست آمده است

3. a cold smile wrung his mouth
لبخند سردی دهان او را کج و معوج کرد.

4. a confession was wrung from him
از او اقرار گرفتند.

5. the suffering of the orphans wrung my heart
مصیبت آن یتیمان قلبم را به هم فشرد.

6. Liberty and civilization are only fragments of rights wrung from the strong hands of wealth and book learning.
[ترجمه گوگل]آزادی و تمدن تنها تکه‌هایی از حقوق هستند که از دستان قدرتمند ثروت و کتاب‌آموزی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]آزادی و تمدن تنها بخش هایی از حقوق است که از دستان قوی ثروت و دانش کتاب به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old man wrung the soldier's hands.
[ترجمه گوگل]پیرمرد دستان سرباز را فشار داد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد دست سرباز را فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wrung out the shirt and hung it out to dry.
[ترجمه گوگل]پیراهن را درآورد و آویزان کرد تا خشک شود
[ترجمه ترگمان]پیراهنش را پاره کرد و آن را بیرون کشید تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He wrung the clothes before putting them on the line to dry.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه لباس ها را روی خط بگذارد تا خشک شوند، آن ها را فشار داد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه آن ها را روی خط خشک کند، لباس ها را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She wrung the wet clothes.
[ترجمه گوگل]لباس های خیس را در هم کشید
[ترجمه ترگمان]لباس های خیس را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After working so long,he was quite wrung out.
[ترجمه گوگل]پس از مدت ها کار، او کاملاً خسته بود
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه مدت کار، کام لا از هم جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The unspeakable anguish wrung his heart.
[ترجمه گوگل]اندوه وصف ناپذیری قلبش را آزار داد
[ترجمه ترگمان]اندوه ناگفتنی قلبش را فشرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sally wrung out the socks and hung them on the towel rack.
[ترجمه گوگل]سالی جوراب ها را درآورد و روی قفسه حوله آویزان کرد
[ترجمه ترگمان]سلی جوراب ها را بیرون کشید و روی قفسه حوله ای آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Not when they wrung out sheets so tight the rinse water ran back up their arms.
[ترجمه گوگل]نه زمانی که ملحفه‌ها را آنقدر محکم می‌فرستیدند که آب شستشو به سمت بازوهایشان می‌رفت
[ترجمه ترگمان]نه وقتی که ملافه ها را چنان تنگ کردند که آب شسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Antoinette wrung her hands inside her daughter's clasp.
[ترجمه گوگل]آنتوانت دستانش را در بند دخترش فرو کرد
[ترجمه ترگمان]آنتوانت دست ها را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Still, she wrung the dripping, salted cabbage until her wrinkled hands stung from the brine.
[ترجمه گوگل]با این حال، کلم نمکی را که چکه می‌کرد، فشار داد تا دستان چروکیده‌اش از آب نمک نیش زد
[ترجمه ترگمان]همچنان که دست های چروکیده اش را از آب نمک پر کرده بود، کلم را به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واپیچیدن (فعل)
unwrap, wrung

انگلیسی به انگلیسی

• wrung is the past tense and past participle of wring.

پیشنهاد کاربران

بپرس