1. ferdowsi wrote to retrieve iran's heroic past
فردوسی برای احیای گذشته ی حماسی ایران نگارش می کرد.
2. he wrote a bread-and-butter letter to his host
نامه ی تشکرآمیزی به میزبان خود نوشت.
3. he wrote a letter to his new love
نامه ای به یار تازه اش نوشت.
4. he wrote a parody of neema's poem
او نقیضه ای بر شعر نیما نگاشت.
5. he wrote a poem about love
شعری درباره ی عشق نوشت.
6. he wrote a serial account of his adventures
شرح ماجراهای خود را در چند بخش نوشت.
7. he wrote an essay on war
درباره ی جنگ مقاله ای نوشت.
8. he wrote an indignant letter to the paper
نامه ی پرخشم و گلایه ای به روزنامه نوشت.
9. he wrote cheery letters to his mother
او نامه های طربناکی به مادرش می نوشت.
10. he wrote copious letters
او نامه های زیادی نوشت.
11. he wrote dud checks and then committed suicide
چک های بی محل کشید و سپس خودکشی کرد.
12. he wrote his doctorate dissertation on sir walter raleigh
او رساله ی دکترای خود را درباره ی سروالتر رالی نگاشت.
13. he wrote his mother once a week
هفته ای یک بار به مادرش نامه می نوشت.
14. he wrote his name on the corner of the page
او نام خود را در گوشه ی صفحه نوشت.
15. he wrote his poems on loose leaves of paper
او اشعار خود را روی ورقه های مجزای کاغذ می نوشت.
16. he wrote his presidency memoirs in two volumes
او شرح وقایع دوران تصدی ریاست جمهوری خود را در دو جلد نوشت.
17. he wrote mainly in his own native speech
او بیشتر به زبان بومی خودش می نوشت.
18. he wrote my name wrong(ly)
نام مرا غلط نوشت.
19. he wrote the itinerary on a daily basis
او سفرنامه را روزانه می نوشت.
20. i wrote down their names
اسامی آنها را یادداشت کردم.
21. i wrote it myself
من خودم آن را نوشتم.
22. pari wrote (up) a story
پری یک داستان نوشت.
23. reporters wrote down his statements
گزارشگران اظهارات او را یاد داشت کردند.
24. roshanak wrote poison-pen letters to her ex-husband's employers
روشنک نامه های تهمت آمیزی به کارفرمایان شوهر سابقش نوشت.
25. she wrote a feature article about the homeless
او یک مقاله ی بلند درباره ی بی خانمان ها نوشت.
26. she wrote a letter to her brother
او به برادرش نامه نوشت.
27. she wrote a letter to the queen asking for a pardon for her son
او به ملکه نامه نوشت و برای پسرش درخواست عفو کرد.
28. she wrote a penitent letter
او نامه ی توبه آمیزی نوشت.
29. she wrote her diary behind closed doors so that her brothers would not molest her
خاطرات خود را در اتاق دربسته می نوشت تا برادرانش مزاحمش نشوند.
30. she wrote her name on the label and stuck it to the suitcase
نام خود را روی برچسب نوشت و روی چمدان چسباند.
31. she wrote me a nice, chatty letter
او به من نامه ی خودمانی و خوبی نوشت.
32. she wrote these poems in the latter part of her life
او این اشعار را در ایام آخر عمرش نوشت.
33. they wrote that the soldier had died
کتبا اطلاع دادند که آن سرباز مرده است.
34. ancient iranians wrote on parchment instead of papyrus
ایرانیان باستان به جای پاپیروس روی پوست چیز می نوشتند.
35. he first wrote his name on top of the letter; then he crossed it off
ابتدا نام خودش را بالای نامه نوشت و سپس آن را خط زد.
36. he too wrote in the same romantic vein characteristic of his generation
او هم به همان سبک رومانتیک که ویژه ی معاصران او بود نگارش می کرد.
37. my father wrote thirty books altogether
پدرم جمعا سی کتاب نوشت.
38. nasser khosrove wrote a book about his travels
ناصر خسرو کتابی درباره ی سفرهای خود نوشت.
39. several commentators wrote about it
چندین مفسر درباره ی آن قلم فرسایی کردند.
40. the old man wrote his will, confessed his sins (to a priest) and died
پیرمرد وصیت نامه ی خود را نوشت و (نزد کشیش) به گناهان خود اعتراف کرد و مرد.
41. he turned literary prostitute and wrote poems in praise of tyrants
او یک خودفروش ادبی شد و شعر در مدح ستمگران نوشت.
42. she sat behind her desk and wrote two letters
او پشت میز کارش نشست و دو نامه نوشت.
43. he dictated the story and the students wrote it down
او داستان را دیکته کرد و شاگردان آن را نوشتند.
44. we wondered at the speed with which he wrote
سرعت او در نگارش ما را متحیر کرد.