wrongdoer

/ˈrɒŋˈduːər//ˈrɒŋduːə/

معنی: متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار
معانی دیگر: خطاکار، متجاوز، مجرم، متخلف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who does something bad, unfair, or illegal.
مشابه: culprit, devil

- The police are still hoping to catch the wrongdoers, especially as some new evidence has been uncovered.
[ترجمه گوگل] پلیس همچنان امیدوار است که متخلفان را دستگیر کند، به خصوص که برخی شواهد جدید کشف شده است
[ترجمه ترگمان] پلیس هنوز امیدوار است که تبهکاران را دستگیر کند، به خصوص که شواهد جدیدی کشف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A wrongdoer is constantly haunted by the fear of discovery.
[ترجمه گوگل]خطاکار دائماً در ترس از کشف است
[ترجمه ترگمان]ترس از کشف به طور مداوم تسخیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wrongdoers are usually paid out in the end.
[ترجمه گوگل]معمولاً در نهایت به اشتباه کنندگان پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]Wrongdoers معمولا در پایان پرداخت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would let wrongdoers off the hook.
[ترجمه گوگل]این باعث می شد که افراد خاطی از قلاب خارج شوند
[ترجمه ترگمان]از این کار منصرف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The very nature of anonymous reports naturally prevented any possibility of retribution against wrong-doers reporting the incident.
[ترجمه گوگل]ماهیت گزارش‌های ناشناس طبیعتاً از هرگونه امکان قصاص در برابر افراد خاطی که حادثه را گزارش می‌کردند، جلوگیری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]ماهیت گزارش های بی نام و نشان به طور طبیعی مانع از هرگونه احتمال تلافی در مقابل گزارش doers که این حادثه را گزارش می دهند جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By counting each e-mail sent by a white-collar wrongdoer as a separate case of wire fraud, prosecutors can threaten him with a gargantuan sentence unless he confesses(sentence dictionary), or informs on his boss.
[ترجمه گوگل]با شمارش هر ایمیل فرستاده شده توسط یک فرد خاطی به عنوان یک مورد جداگانه از کلاهبرداری، دادستان ها می توانند او را با یک حکم سنگین تهدید کنند، مگر اینکه او اعتراف کند (فرهنگ جملات)، یا به رئیس خود اطلاع دهد
[ترجمه ترگمان]دادستان ها با شمردن هر پست الکترونیکی ارسال شده توسط a با یقه سفید به عنوان یک مورد جداگانه از تقلب در سیم می توانند او را تهدید کنند مگر اینکه او اعتراف کند (فرهنگ لغت را اعتراف کند)، یا به رئیسش اطلاع دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some say that forgiveness is unjust because the wrongdoer should not be let off the hook.
[ترجمه گوگل]برخی می گویند: بخشش ناعادلانه است، زیرا ظالم را نباید از قلاب رها کرد
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند که بخشش ناعادلانه است، زیرا the نباید از قلاب رها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No wrongdoer on the White House staff would be granted immunity from prosecution.
[ترجمه گوگل]هیچ متخلفی در کارکنان کاخ سفید مصونیت قضایی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در مورد کارکنان کاخ سفید مصونیت قانونی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wrongdoer is constantly haunted by fear of discovery.
[ترجمه گوگل]یک خطاکار دائماً در ترس از کشف است
[ترجمه ترگمان]A به طور مداوم با ترس از کشف و اکتشاف در ذهن به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The judge was lenient with the wrongdoer.
[ترجمه گوگل]قاضی با ستمکار نرمش کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی با the مدارا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Who is the alleged wrongdoer?
[ترجمه گوگل]چه کسی متخلف است؟
[ترجمه ترگمان]متهم به چه کسی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cops never go anywhere in the City without alerting all the wrongdoers in the neighbourhood.
[ترجمه گوگل]پلیس ها هرگز به جایی در شهر نمی روند بدون اینکه به همه افراد خاطی در محله هشدار دهند
[ترجمه ترگمان]پلیس هیچ وقت به هیچ جا به شهر نمی رود، بدون اینکه تمام the در آن حوالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is God's servant, an agent of wrath to bring punishment on wrongdoer.
[ترجمه گوگل]او بنده خداست و عامل غضب است تا ظالمان را عذاب کند
[ترجمه ترگمان]او نوکر خداست، یک مامور خشمگین که برای تنبیه در wrongdoer تنبیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is not a bad thing to be a wrongdoer sometimes.
[ترجمه گوگل]بد نیست گاهی اوقات خطاکار باشیم
[ترجمه ترگمان]آدم گاهی آدم بدی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is not always so easy to identify a wrongdoer.
[ترجمه گوگل]همیشه شناسایی یک فرد خاطی کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]شناسایی یک wrongdoer همیشه آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is God's servant an agent of wrath to bring punishment on the wrongdoer.
[ترجمه گوگل]او بنده خداست که عامل غضب است تا ظالمان را عذاب کند
[ترجمه ترگمان]او نوکر خدا است که عامل خشم و غضب الهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

مجرم (اسم)
convict, wrongdoer

متخلف (اسم)
offender, violator, transgressor, wrongdoer, delinquent

خطاکار (اسم)
transgressor, wrongdoer

تخصصی

[حقوق] متخلف، خاطی، متجاوز، متعدی

انگلیسی به انگلیسی

• one who does wrong; one who has committed an offense; sinner
a wrongdoer is a person who does things that are immoral or illegal; a formal word.
one who does wrong; one who has committed an offense; sinner

پیشنهاد کاربران

۱. خطاکار. خاطی ۲. گنهکار ۳. مجرم
مثال:
The wrongdoer must be punished.
این خاطی و مجرم باید مجازات بشود.
خلاف کار - مجرم
مترادف : Criminal - offender
ظالم در متون ترجمه شده اسلامی
خلافکار
خطاکار

بپرس