write out

/raɪt aʊt//raɪt aʊt/

1- نوشتن، تحریر کردن 2- به تفصیل نوشتن، جزئیات را نگاشتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to write in full.

- Write out the whole sentence.
[ترجمه گوگل] کل جمله را بنویس
[ترجمه ترگمان] تمام جمله را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We had to write out a list of ten jobs we'd like to do.
[ترجمه گوگل]ما باید فهرستی از ده شغلی را که می‌خواهیم انجام دهیم، بنویسیم
[ترجمه ترگمان]ما مجبور بودیم یه لیست از ده کاری که دوست داریم انجام بدیم رو بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We had to write out one of the exercises for homework.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم یکی از تمرینات را برای تکالیف بنویسیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یکی از تمرین ها را برای انجام تکالیف بنویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Write out this word ten times so that you learn how to spell it.
[ترجمه گوگل]این کلمه را ده بار بنویس تا املای آن را یاد بگیری
[ترجمه ترگمان]این کلمه را ده بار بنویس تا یاد بگیری چطور آن را هجی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll notify my lawyer to write out the agreement.
[ترجمه گوگل]من به وکیلم اطلاع می دهم که توافق نامه را بنویسد
[ترجمه ترگمان]من وکیلم را خبر می کنم که قرارداد را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Write out a chit for whatever you use, as usual.
[ترجمه گوگل]طبق معمول، برای هر چیزی که استفاده می کنید یک چیت بنویسید
[ترجمه ترگمان]طبق معمول، برای هر کاری که می کنی، برای هر چیزی که استفاده کنی، بنویس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some people find it helpful to write out their notes again before they file them.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد نوشتن یادداشت های خود را قبل از ثبت مجدد آنها مفید می دانند
[ترجمه ترگمان]برخی از افراد برای نوشتن یادداشت خود قبل از فرستادن آن ها به آن ها کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally I had to write out the sentence.
[ترجمه گوگل]بالاخره مجبور شدم جمله را بنویسم
[ترجمه ترگمان]بالاخره مجبور شدم جمله را بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They write out a cheque but it never gets cashed for it's taken back at once.
[ترجمه گوگل]آنها چک می نویسند، اما هرگز نقد نمی شود زیرا یکباره پس گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها یک چک می نویسند اما هیچ وقت نقد نمی شود زیرا فورا برگردانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't write out cheques to your adviser - always make them payable to the company you're investing in.
[ترجمه گوگل]چک ها را برای مشاور خود ننویسید - همیشه آنها را به شرکتی که در آن سرمایه گذاری می کنید قابل پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]چک را با مشاور خود یادداشت نکنید - همیشه آن ها را به شرکتی که در آن سرمایه گذاری می کنید قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Computers can even write out prescriptions.
[ترجمه گوگل]کامپیوترها حتی می توانند نسخه بنویسند
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها می توانند حتی نسخه را بنویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've been reading and trying to write out my ideas.
[ترجمه گوگل]من در حال خواندن و تلاش برای نوشتن ایده های خود هستم
[ترجمه ترگمان]داشتم کتاب می خواندم و سعی می کردم ideas را بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They set to work very diligently to write out a history of the accident.
[ترجمه گوگل]آنها با جدیت تمام دست به کار شدند تا تاریخ حادثه را بنویسند
[ترجمه ترگمان]آن ها سخت تلاش کردند تا تاریخ این حادثه را یادداشت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Write out the figures in a column and rule off at the bottom where you want the total to go.
[ترجمه گوگل]ارقام را در یک ستون بنویسید و در پایین آن جایی که می‌خواهید مجموع آن برود، خط بکشید
[ترجمه ترگمان]اعداد را در یک ستون بنویسید و در پایین، جایی که می خواهید کل را ببینید، در پایین قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why don't you write out a speech and get it by heart?
[ترجمه گوگل]چرا یک سخنرانی نمی نویسید و آن را از روی دل نمی گیرید؟
[ترجمه ترگمان]چرا یک سخنرانی نمی کنی و از ته دل آن را به دست می آوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• put on paper with the use of a pencil or pen; copy out

پیشنهاد کاربران

به رشته تحریر درآوردن
تحریر کردن
شرح کامل دادن، تشریح کامل
To remove a character from a television or radio series by writing stories that do not include them
نقش / کاراکتر ی را در فیلم/ سریال حذف کردن.
to write especially in a full and complete form
تمام/کامل نوشتن،
کامل با تمام جزییات نوشتن،
بی کم و کاست نوشتن، ( بدون اینکه یه واو جا گذاشتن )

بپرس