اوراق شدن
Write - offThis term refers to a vehicle that has been so severely damaged that it is deemed uneconomical to repair. It is often used to describe a car that has been involved in a serious accident and is considered a total loss by the insurance company.
... [مشاهده متن کامل]
وسیله نقلیه ای که به قدری آسیب دیده که تعمیر آن مقرون به صرفه نیست.
اغلب برای توصیف خودرویی استفاده می شود که در یک تصادف جدید اغون و توسط شرکت بیمه به عنوان خسارت کلی در نظر گرفته می شود.
خودروی درب و داغان، قراضه
مثال؛
After the collision, the insurance company declared the car a write - off.
A mechanic might say, “The damage to the engine was extensive, so we had to write off the vehicle. ”
In a conversation about car accidents, someone might ask, “Have you ever been in a write - off before?”
To write off something means to consider it as unimportant or insignificant and not worthy of attention or consideration. بی اهمیت یا ناچیز تلقی کردن چیزی و این که آن چیز ارزش توجه و اعتنا ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
Don’t write off his ideas just because they seem unconventional.
In a discussion about a new technology, someone might say, “Many people wrote off smartphones when they were first introduced. ”
A person might write off someone’s opinion by saying, “I think we can safely write off his comments as uninformed. ”
منقضی شدن تاریخ، در امریکا به جاده های قدیمی و بلا استفاده میگویند
از خط تولید خارج شدن, از کار افتاده. در امریکا جاده هایی که تاریخشان منقضی شده است
دور چیزی را خط کشیدن
قید چیزی را زدن
write someone or something off as به معنی کسی یا چیزی را به عنوان . . . کنار گذاشتن
✔️write sb/sth off
to decide that someone or something is not useful or important
. e. g
You have to know, Eddie, I wrote you off
Limitless 2011🎥
مسکوت گذاشتن
( چیز یا آدم ) به دردنخور ( هرچیز ) بی ارزش
از خیر چیزی گذشتن
قید چیزی یا کسی را زدن
Eventually, he wrote off the possibility of earning a college degree.
در نهایت، از خیر مدرک دانشگاهی گذشت.
( در حسابداری )
به معنای حذف یک قلم از دفاتر به این دلیل که ارزش آن صفر شده است یا حذف بخشی از یک قلم، به این دلیل که ارزش آن کاهش داشته است.
به نوعی معنای مستهلک کردن می دهد.
مثال: goodwill write - off یعنی مستهلک کردن سرقفلی - کاهش ارزش سرقفلی که بر اثر تجدید ارزیابی حاصل شده است.
[حسابداری]
دقت بفرمایید سه جور نویساک با پسوندهای مختلف، برای write در حسابداری هریک به چه معناست.
write down = تنزل ارزش ( ناشی از لحاظ بهای کمتر به جای بازار و شناسایی زیان در روش اقل بهای تمام شده یا ارزش بازار ) ( برخی از حسابدارهای گرامی ممکن است تعدیل منفی به این بگویند که ترجمه درستی نیست.
... [مشاهده متن کامل]
write up= ارتقای ارزش ( ناشی از جبران قیمتی موجودی کالایی که در روش اقل بها و بازار، بهای کمتر داشته و حالا قیمتش بالارفته و جبران شده ) ( برخی از حسابدارها ممکن است به این تعدیل مثبت بگویند که ترجمه درستی نیست و باسایر ترجمه ها اشتباه گرفته میشود.
write off= حذف ارزش
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
مخالفت کردن با چیزی
اوراق , درب و داغون ( کردن ) ؛ حذف کردن ( بدهی )
– She wasn't hurt, but the car's a complete write‑off
– She's written off two cars this year
– His car was completely written off in the accident
– The World Bank is being urged to write off debts from developing countries
اسقاطی
قلم زدن بدهی از دفتر
لغو بدهی کردن
لغو دارایی کردن
یه معنی آن میشود استهلاک
بعضی شرکت های بزرگ به شعبه هاشون مقداری پول بابت هزینه های جانبی می دهند که به آن right off گفته میشود
پایین آوردن ارزش
مستهلک کردن دارایی ها
وسایل نقلیه ی آسیب دیده مثل اتوبوس وماشین که نمیشه تعمیرشون کرد
Write - off :
درب و داغون ( ماشینی که بدجور آسیب دیده و دیگر قابل تعمیر نیست )
She survived the crash with minor injuries, but the car was a write - off
1 - کنار گذاشتن، حذف کردن، نادیده گرفتن
to decide that someone or something is a failure, unimportant or not worth paying any serious attention toHe is fed up with people writing him off because of his age.
... [مشاهده متن کامل]
۲ - صرف نظر کردن، چشم پوشی کردن از بدهی
If someone writes off a debt or an amount of money that has been spent on a project, they accept that they are never going to get the money back.
It was the president who persuaded the West to write off Polish debts
ماشینی که توی تصادف کاملا نابود شده
آهن قراضه
( مالی ) حذف کردن. .
بدهی مالی شما حذف شد. . your debat is writed off
وسیله نقلیه ای که بدجور صدمه دیده و ارزش تعمیر نداره ( صفت )
( حقوقی ) حذف کردن
( حقوقی ) نوشتن
اوراق شدن ماشین یا اتوبوس یا هر چیز غیر قابل تعمیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)