🔹 از سر و روش پیداست / واضحه که چی تو ذهنشه / تو چهره اش نوشته شده ( در زبان محاوره ای: �رو پیشونیش نوشته شده�، �از قیافه ش معلومه�، �داد می زنه چی تو ذهنشه� )
🔹 مثال ها:
Guilt was written all over his face. احساس گناه از سر و روش می بارید.
... [مشاهده متن کامل]
Her excitement was written all over her. هیجانش از همه جای وجودش معلوم بود.
The kids wrote all over the walls with crayons. بچه ها با مدادشمعی همه جای دیوارها رو پر کرده بودن.
🔹 مترادف ها: show clearly / be obvious / be plain to see / radiate / be written on one’s face
🔹 مثال ها:
Guilt was written all over his face. احساس گناه از سر و روش می بارید.
... [مشاهده متن کامل]
Her excitement was written all over her. هیجانش از همه جای وجودش معلوم بود.
The kids wrote all over the walls with crayons. بچه ها با مدادشمعی همه جای دیوارها رو پر کرده بودن.
🔹 مترادف ها: show clearly / be obvious / be plain to see / radiate / be written on one’s face