• : تعریف: a timepiece attached to a strap or band and worn around the wrist. • مشابه: watch
جمله های نمونه
1. a wristwatch
ساعت مچی
2. He has a very expensive wristwatch and he misses no opportunity to show it off.
[ترجمه الهام] او یه ساعت گران قیمت داشت و هیچ فرستی رو واسه پز دادنش از دست نمیداد، یا تو هر فرصتی پزشو میداد.
|
[ترجمه گوگل]او یک ساعت مچی بسیار گران قیمت دارد و هیچ فرصتی را برای نشان دادن آن از دست نمی دهد [ترجمه ترگمان]ساعت مچی پر هزینه دارد و هیچ فرصتی برای نشان دادن آن ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He wears a wristwatch with an irritating bleep.
[ترجمه گوگل]او یک ساعت مچی با صدایی تحریککننده میپوشد [ترجمه ترگمان]اون یه ساعت مچی با یه ساعت مچی irritating داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It was so quiet I could hear my wristwatch ticking away.
[ترجمه گوگل]آنقدر ساکت بود که صدای تیک تاک ساعت مچیم را می شنیدم [ترجمه ترگمان]انقدر ساکت بود که می توانستم صدای تیک تاک ساعت مچی خود را بشنوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. By the 1930s the wristwatch had almost completely supplanted the pocket watch.
[ترجمه گوگل]در دهه 1930، ساعت مچی تقریباً به طور کامل جایگزین ساعت جیبی شده بود [ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۳۰ ساعت مچی تقریبا خالی از ساعت جیبی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Another familiar example is an old-fashioned wristwatch.
[ترجمه گوگل]نمونه آشنا دیگر یک ساعت مچی قدیمی است [ترجمه ترگمان]مثال آشنا دیگر یک ساعت مچی کهنه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He broke his wristwatch.
[ترجمه گوگل]ساعت مچیش را شکست [ترجمه ترگمان]ساعت مچی او را شکست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. One of them looked at his wristwatch, pursed his lips and scowled fiercely.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها به ساعت مچیش نگاه کرد، لب هایش را به هم فشار داد و به شدت اخم کرد [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها به ساعت مچی او نگاه کرد، لب هایش را جمع کرد و به شدت اخم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was handing her his wristwatch.
[ترجمه گوگل]داشت ساعت مچیش را به او می داد [ترجمه ترگمان]داشت ساعت مچی او را به او می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Don't keep your wristwatch on because the last doorway you step through will be a counter.
[ترجمه گوگل]ساعت مچی خود را روشن نگه ندارید زیرا آخرین دری که از آن عبور می کنید یک پیشخوان خواهد بود [ترجمه ترگمان]ساعت مچی تو را به این دلیل نگه ندار، چون آخرین دری که از آن عبور می کنی، یک پیشخوان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sullivan Sergeant Sullivan looked at the wristwatch his girlfriend had given him and checked it against the clock on the wall.
[ترجمه گوگل]سالیوان گروهبان سالیوان به ساعت مچی که دوست دخترش به او داده بود نگاه کرد و آن را با ساعت روی دیوار چک کرد [ترجمه ترگمان]Sullivan گروهبان سالیوان به ساعت مچی که دوست دخترش به او داده بود نگاه کرد و آن را به ساعت دیواری که روی دیوار بود نگاه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A glance at her wristwatch told her it was almost four.
[ترجمه گوگل]نگاهی به ساعت مچی او به او گفت که ساعت تقریباً چهار است [ترجمه ترگمان]یک نگاه به ساعت مچی او گفت که ساعت تقریبا چهار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I used the crystal in my wristwatch - all kinds of things.
[ترجمه گوگل]من از کریستال در ساعت مچیم استفاده کردم - انواع چیزها [ترجمه ترگمان]از کریستال در ساعت مچی خود استفاده کردم - انواع چیزها [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He just takes off his wristwatch.
[ترجمه گوگل]او فقط ساعت مچی خود را در می آورد [ترجمه ترگمان]فقط ساعت مچی او را درمی آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Pooley's Piaget wristwatch had now ceased its ticking for good and all and maintained a sullen rusting silence.
[ترجمه گوگل]ساعت مچی پیاژه پولی اکنون برای همیشه تیک تاک خود را متوقف کرده بود و سکوت زنگ زده ای را حفظ کرده بود [ترجمه ترگمان]ساعت مچی Piaget و Piaget اکنون دیگر از تیک تاک آن کاسته نشده بود و سکوت sullen را حفظ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She straps on a wrist watch.
[ترجمه گوگل]او ساعت مچی را می بندد [ترجمه ترگمان]به ساعتش نگاه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Sandra was presented with a gold wrist watch and Malcolm with a pocket watch by general manager Ken Burkinshaw.
[ترجمه گوگل]به ساندرا یک ساعت مچی طلایی و یک ساعت جیبی به مالکوم توسط مدیر کل کن بورکینشاو اهدا شد [ترجمه ترگمان]ساندرا در ساعت جیبی طلایش و مالکوم با ساعت جیبی توسط مدیر کل کن Burkinshaw ارائه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He'd then take off his wrist watch and put it where he could see it as he talked.
[ترجمه گوگل]سپس ساعت مچی خود را در می آورد و در جایی که می توانست در حین صحبت کردن آن را ببیند، قرار می داد [ترجمه ترگمان]بعد ساعتش را درآورد و آن را جایی گذاشت که می توانست آن را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Wycliffe lifted out a man's wrist watch and a little wad of letters still in their envelopes and bearing foreign stamps.
[ترجمه گوگل]ویکلیف ساعت مچی مردانه و دسته کوچکی از نامهها را که هنوز در پاکتهایشان بود و دارای مهرهای خارجی بود، بیرون آورد [ترجمه ترگمان]Wycliffe ساعت مچی مرد را از جیب بیرون آورد و یک کپه کاغذ که هنوز در پاکت های نامه و تمبر خارجی بود، بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. She stands there tapping that thermometer against her wrist watch, eyes whirring while she tries to gauge this new man.
[ترجمه گوگل]او همانجا ایستاده و با آن دماسنج به ساعت مچی اش ضربه می زند، در حالی که سعی می کند این مرد جدید را بسنجد، چشمانش می چرخد [ترجمه ترگمان]همان طور که دارد سعی می کند با این مرد جدید مقابله کند، چشمانش به شدت تکان می خورند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. What kind of wrist watch do you want?
[ترجمه گوگل]چه نوع ساعت مچی می خواهید؟ [ترجمه ترگمان]کدوم ساعت مچی رو می خوای؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. This section man fashion wrist watch exclusive business people and leisure travelers.
[ترجمه گوگل]این بخش مچ دست مردانه ساعت مچی منحصر به فرد افراد تجاری و مسافران تفریحی است [ترجمه ترگمان]این بخش مد مرد به افراد تجاری انحصاری و مسافرین تفریحی نظارت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Where has sea gull wrist watch special counter Beijing?
[ترجمه گوگل]ساعت مچی مرغ دریایی پیشخوان ویژه پکن کجاست؟ [ترجمه ترگمان]مچ دریایی دریایی در حال ساعت مچی ویژه در بیجینگ دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. He tapped his wrist watch, then held up five fingers.
[ترجمه گوگل]به ساعت مچی اش ضربه زد، سپس پنج انگشتش را بالا برد [ترجمه ترگمان]او به ساعت مچی اش ضربه زد و پنج انگشت را بالا گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. Be this several how much the Casio wrist watch?
[ترجمه گوگل]این چند ساعت مچی کاسیو چقدر است؟ [ترجمه ترگمان]چند ساعت طول کشید تا مچ دستت رو بگیرم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. He was unable to name a wrist watch.
[ترجمه گوگل]او نتوانست یک ساعت مچی را نام ببرد [ترجمه ترگمان]او نمی توانست ساعت مچی را نام ببرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The net buys CASIO wrist watch, give advices much please!
[ترجمه گوگل]نت خرید ساعت مچی CASIO، لطفا راهنمایی کنید! [ترجمه ترگمان]تور ساعت مچی casio را می خرد و به شما کمک می کند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. The boy knocked off a wrist watch.
[ترجمه گوگل]پسر ساعت مچی را زد [ترجمه ترگمان]پسر ساعت مچ دستش را قطع کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. I wish to buy a gold wrist watch.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک ساعت مچی طلایی بخرم [ترجمه ترگمان] میخوام یه ساعت مچی طلا بخرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. This section man fashion wrist watch exclusive successful man, is the world of wrist watch a series of masculine the representative works of temperament.
[ترجمه گوگل]این بخش مردانه مچی مچی منحصر به فرد مرد موفق، دنیای مچی مچی مجموعه ای از مردانه آثار نماینده خلق و خوی است [ترجمه ترگمان]این بخش مرد، یک مرد موفق انحصاری را تماشا می کند، جهان مچ اندازی است که مجموعه ای از کاره ای مرد خلق و خوی را تماشا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ساعت مچی (اسم)
wristwatch
انگلیسی به انگلیسی
• small clock worn around the wrist a wristwatch is a watch with a strap which you wear round your wrist. small watch worn around the wrist