wristwatch

/ˈrɪˌstwɑːt͡ʃ//ˈrɪstwɒt͡ʃ/

معنی: ساعت مچی
معانی دیگر: ساعت مچی (در برابر: ساعت جیبی pocket watch)، ساعت مچی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a timepiece attached to a strap or band and worn around the wrist.
مشابه: watch

جمله های نمونه

1. a wristwatch
ساعت مچی

2. He has a very expensive wristwatch and he misses no opportunity to show it off.
[ترجمه الهام] او یه ساعت گران قیمت داشت و هیچ فرستی رو واسه پز دادنش از دست نمیداد، یا تو هر فرصتی پزشو میداد.
|
[ترجمه گوگل]او یک ساعت مچی بسیار گران قیمت دارد و هیچ فرصتی را برای نشان دادن آن از دست نمی دهد
[ترجمه ترگمان]ساعت مچی پر هزینه دارد و هیچ فرصتی برای نشان دادن آن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He wears a wristwatch with an irritating bleep.
[ترجمه گوگل]او یک ساعت مچی با صدایی تحریک‌کننده می‌پوشد
[ترجمه ترگمان]اون یه ساعت مچی با یه ساعت مچی irritating داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was so quiet I could hear my wristwatch ticking away.
[ترجمه گوگل]آنقدر ساکت بود که صدای تیک تاک ساعت مچیم را می شنیدم
[ترجمه ترگمان]انقدر ساکت بود که می توانستم صدای تیک تاک ساعت مچی خود را بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By the 1930s the wristwatch had almost completely supplanted the pocket watch.
[ترجمه گوگل]در دهه 1930، ساعت مچی تقریباً به طور کامل جایگزین ساعت جیبی شده بود
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۳۰ ساعت مچی تقریبا خالی از ساعت جیبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another familiar example is an old-fashioned wristwatch.
[ترجمه گوگل]نمونه آشنا دیگر یک ساعت مچی قدیمی است
[ترجمه ترگمان]مثال آشنا دیگر یک ساعت مچی کهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He broke his wristwatch.
[ترجمه گوگل]ساعت مچیش را شکست
[ترجمه ترگمان]ساعت مچی او را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of them looked at his wristwatch, pursed his lips and scowled fiercely.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها به ساعت مچیش نگاه کرد، لب هایش را به هم فشار داد و به شدت اخم کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها به ساعت مچی او نگاه کرد، لب هایش را جمع کرد و به شدت اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was handing her his wristwatch.
[ترجمه گوگل]داشت ساعت مچیش را به او می داد
[ترجمه ترگمان]داشت ساعت مچی او را به او می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't keep your wristwatch on because the last doorway you step through will be a counter.
[ترجمه گوگل]ساعت مچی خود را روشن نگه ندارید زیرا آخرین دری که از آن عبور می کنید یک پیشخوان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ساعت مچی تو را به این دلیل نگه ندار، چون آخرین دری که از آن عبور می کنی، یک پیشخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sullivan Sergeant Sullivan looked at the wristwatch his girlfriend had given him and checked it against the clock on the wall.
[ترجمه گوگل]سالیوان گروهبان سالیوان به ساعت مچی که دوست دخترش به او داده بود نگاه کرد و آن را با ساعت روی دیوار چک کرد
[ترجمه ترگمان]Sullivan گروهبان سالیوان به ساعت مچی که دوست دخترش به او داده بود نگاه کرد و آن را به ساعت دیواری که روی دیوار بود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A glance at her wristwatch told her it was almost four.
[ترجمه گوگل]نگاهی به ساعت مچی او به او گفت که ساعت تقریباً چهار است
[ترجمه ترگمان]یک نگاه به ساعت مچی او گفت که ساعت تقریبا چهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I used the crystal in my wristwatch - all kinds of things.
[ترجمه گوگل]من از کریستال در ساعت مچیم استفاده کردم - انواع چیزها
[ترجمه ترگمان]از کریستال در ساعت مچی خود استفاده کردم - انواع چیزها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He just takes off his wristwatch.
[ترجمه گوگل]او فقط ساعت مچی خود را در می آورد
[ترجمه ترگمان]فقط ساعت مچی او را درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pooley's Piaget wristwatch had now ceased its ticking for good and all and maintained a sullen rusting silence.
[ترجمه گوگل]ساعت مچی پیاژه پولی اکنون برای همیشه تیک تاک خود را متوقف کرده بود و سکوت زنگ زده ای را حفظ کرده بود
[ترجمه ترگمان]ساعت مچی Piaget و Piaget اکنون دیگر از تیک تاک آن کاسته نشده بود و سکوت sullen را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She straps on a wrist watch.
[ترجمه گوگل]او ساعت مچی را می بندد
[ترجمه ترگمان]به ساعتش نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Sandra was presented with a gold wrist watch and Malcolm with a pocket watch by general manager Ken Burkinshaw.
[ترجمه گوگل]به ساندرا یک ساعت مچی طلایی و یک ساعت جیبی به مالکوم توسط مدیر کل کن بورکینشاو اهدا شد
[ترجمه ترگمان]ساندرا در ساعت جیبی طلایش و مالکوم با ساعت جیبی توسط مدیر کل کن Burkinshaw ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He'd then take off his wrist watch and put it where he could see it as he talked.
[ترجمه گوگل]سپس ساعت مچی خود را در می آورد و در جایی که می توانست در حین صحبت کردن آن را ببیند، قرار می داد
[ترجمه ترگمان]بعد ساعتش را درآورد و آن را جایی گذاشت که می توانست آن را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Wycliffe lifted out a man's wrist watch and a little wad of letters still in their envelopes and bearing foreign stamps.
[ترجمه گوگل]ویکلیف ساعت مچی مردانه و دسته کوچکی از نامه‌ها را که هنوز در پاکت‌هایشان بود و دارای مهرهای خارجی بود، بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]Wycliffe ساعت مچی مرد را از جیب بیرون آورد و یک کپه کاغذ که هنوز در پاکت های نامه و تمبر خارجی بود، بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. She stands there tapping that thermometer against her wrist watch, eyes whirring while she tries to gauge this new man.
[ترجمه گوگل]او همانجا ایستاده و با آن دماسنج به ساعت مچی اش ضربه می زند، در حالی که سعی می کند این مرد جدید را بسنجد، چشمانش می چرخد
[ترجمه ترگمان]همان طور که دارد سعی می کند با این مرد جدید مقابله کند، چشمانش به شدت تکان می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. What kind of wrist watch do you want?
[ترجمه گوگل]چه نوع ساعت مچی می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]کدوم ساعت مچی رو می خوای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. This section man fashion wrist watch exclusive business people and leisure travelers.
[ترجمه گوگل]این بخش مچ دست مردانه ساعت مچی منحصر به فرد افراد تجاری و مسافران تفریحی است
[ترجمه ترگمان]این بخش مد مرد به افراد تجاری انحصاری و مسافرین تفریحی نظارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Where has sea gull wrist watch special counter Beijing?
[ترجمه گوگل]ساعت مچی مرغ دریایی پیشخوان ویژه پکن کجاست؟
[ترجمه ترگمان]مچ دریایی دریایی در حال ساعت مچی ویژه در بیجینگ دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. He tapped his wrist watch, then held up five fingers.
[ترجمه گوگل]به ساعت مچی اش ضربه زد، سپس پنج انگشتش را بالا برد
[ترجمه ترگمان]او به ساعت مچی اش ضربه زد و پنج انگشت را بالا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Be this several how much the Casio wrist watch?
[ترجمه گوگل]این چند ساعت مچی کاسیو چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]چند ساعت طول کشید تا مچ دستت رو بگیرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He was unable to name a wrist watch.
[ترجمه گوگل]او نتوانست یک ساعت مچی را نام ببرد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست ساعت مچی را نام ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The net buys CASIO wrist watch, give advices much please!
[ترجمه گوگل]نت خرید ساعت مچی CASIO، لطفا راهنمایی کنید!
[ترجمه ترگمان]تور ساعت مچی casio را می خرد و به شما کمک می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The boy knocked off a wrist watch.
[ترجمه گوگل]پسر ساعت مچی را زد
[ترجمه ترگمان]پسر ساعت مچ دستش را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. I wish to buy a gold wrist watch.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک ساعت مچی طلایی بخرم
[ترجمه ترگمان] میخوام یه ساعت مچی طلا بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. This section man fashion wrist watch exclusive successful man, is the world of wrist watch a series of masculine the representative works of temperament.
[ترجمه گوگل]این بخش مردانه مچی مچی منحصر به فرد مرد موفق، دنیای مچی مچی مجموعه ای از مردانه آثار نماینده خلق و خوی است
[ترجمه ترگمان]این بخش مرد، یک مرد موفق انحصاری را تماشا می کند، جهان مچ اندازی است که مجموعه ای از کاره ای مرد خلق و خوی را تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعت مچی (اسم)
wristwatch

انگلیسی به انگلیسی

• small clock worn around the wrist
a wristwatch is a watch with a strap which you wear round your wrist.
small watch worn around the wrist

پیشنهاد کاربران

بپرس