wristlet

/ˈrɪstlɪt//ˈrɪstlɪt/

معنی: بازوبند، النگو، دست بند، بند ساعت، مچ پوش
معانی دیگر: رجوع شود به: bracelet

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a protective band worn around the wrist.

(2) تعریف: a bracelet.
مشابه: bracelet

جمله های نمونه

1. The diamond wristlet is very beautiful.
[ترجمه ترجمه درست] دستبند الماس بسیار زیبا است
|
[ترجمه گوگل]دستبند الماس بسیار زیباست
[ترجمه ترگمان]The الماس بسیار زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This red wristlet of silk has been sacralized by Buddhist Trinity.
[ترجمه گوگل]این مچ ابریشم قرمز توسط ترینیتی بودایی مقدس شده است
[ترجمه ترگمان]این ابریشم قرمز ابریشمی به دست تثلیث بودا کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please advise status of mirror stones for wristlet clutch style 5620-MR. You will need to send them to me so I can glue them on.
[ترجمه گوگل]لطفا وضعیت سنگ های آینه ای را برای سبک کلاچ مچی 5620-MR راهنمایی کنید باید آنها را برای من بفرستید تا بتوانم آنها را بچسبانم
[ترجمه ترگمان]لطفا به وضعیت سنگ های آینه ای برای سبک کلاچ wristlet advise - - MR باید آن ها را به من بفرستید تا بتوانم آن ها را چسب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Smile Wristlet" has developed a complete line of ten styles to grace Beijing Olympic volunteers.
[ترجمه گوگل]"مچ بند لبخند" یک خط کامل از ده سبک را برای ظرافت داوطلبان المپیک پکن ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]\"Wristlet Smile\" یک خط کامل از ده سبک را برای لطف داوطلبان المپیک پکن ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wristlet clutch style 5620 - the piping on the flap of the clutch does not look good.
[ترجمه گوگل]کلاچ مچی مدل 5620 - لوله کشی روی فلپ کلاچ خوب به نظر نمی رسد
[ترجمه ترگمان]piping به سبک wristlet - the که در چنگ است خوب به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is also a silver calfskin wristlet strap adorned with Silver Shade Crystal Mesh and a palladium Swarovski medallion.
[ترجمه گوگل]همچنین یک بند مچ‌بند از پوست گوساله نقره‌ای که با مش کریستال سایه نقره‌ای و مدالیون سواروسکی پالادیوم تزئین شده است وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین یک strap silver calfskin با مدال نقره Shade Mesh و یک مدال Swarovski palladium نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wristlet clutch 5620-LB gets an ornament.
[ترجمه گوگل]کلاچ مچی 5620-LB زینتی می گیرد
[ترجمه ترگمان] clutch ۵۶۲۰ \"،\" ۵۶۲۰ - lb \"باعث افتخار میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Jade Ring and Jade Wristlet were delicately made from jade of high quality. They may be used as decorative ornaments.
[ترجمه گوگل]انگشتر جید و مچ یشم با ظرافت از یشم با کیفیت بالا ساخته شده اند آنها می توانند به عنوان تزئینات تزئینی استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]The جید و جید Wristlet با ظرافت از یشم سبز ساخته شدند آن ها ممکن است به عنوان تزیینات تزیینی استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Beautiful is thy wristlet, decked with stars and cunningly wrought in myriad - coloured jewels.
[ترجمه گوگل]زیباست مچ دست تو که با ستارگان تزئین شده و با حیله گری در جواهرات رنگارنگ بی شمار ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]زیبا است، آراسته به ستارگان، پر ستاره است و با انواع بی شمار جواهرات گوناگون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An elegant large wristlet that can be worn solo as a small handbag—and travel from day to evening with ease.
[ترجمه گوگل]یک مچ‌بند بزرگ و زیبا که می‌توان آن را به‌صورت انفرادی به عنوان یک کیف دستی کوچک استفاده کرد و به راحتی از روز تا عصر سفر کرد
[ترجمه ترگمان]یک wristlet بزرگ و ظریف که می تواند به عنوان یک کیف دستی کوچک استفاده شود - و از روز تا عصر با راحتی سفر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oh, and flowers—I got a wristlet for Sue, a flower for my lapel and two poinsettias for the mantel.
[ترجمه گوگل]اوه، و گلها - من یک مچ بند برای سو، یک گل برای یقه ام و دو پوان ستیا برای مانتو گرفتم
[ترجمه ترگمان]اوه، و گل - من یه گل برای سو، یه گل برای یقه و دوتا poinsettias برای طاقچه شومینه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You have no makeup, no change of clothes, just off his wig and hair, grabbed a huge dark red wristlet, sped out of the dressing room.
[ترجمه گوگل]نه آرایشی داری، نه لباست را عوض می کنی، فقط از کلاه گیس و موهایش، یک مچ بند بزرگ قرمز تیره را گرفت و با سرعت از رختکن بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]تو هیچ آرایش نکردی، نه تغییر لباس، فقط ازسر کلاه و موی سر بلند و با عجله از اتاق رخت کن بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jacky Cheung has been seen in many occasions dressed in black and wearing a black wristlet in memory of the quake victims.
[ترجمه گوگل]جکی چونگ در بسیاری از مواقع با لباس مشکی و مچ‌بند مشکی به یاد قربانیان زلزله دیده شده است
[ترجمه ترگمان]جکی در بسیاری از موارد در لباس سیاه دیده می شود و لباس سیاه رنگی به یاد قربانیان زلزله به تن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازوبند (اسم)
armlet, bracelet, wristlet

النگو (اسم)
bracelet, wristlet, wristband, bangle

دست بند (اسم)
shackle, bracelet, wristlet, wristband, cuff, manacle

بند ساعت (اسم)
wristlet, watchband

مچ پوش (اسم)
wristlet

انگلیسی به انگلیسی

• band or part of sleeve covering wrist; cuff

پیشنهاد کاربران

دو معنی دارد:
۱. کیف دستی معمولا کوچک در سایز کیف پول که یک بند دارد که دور دست می پیچد
مثال:
My husband bought a very beautiful wristlet for my birthday present.
همسرم برای کادوی تولدم یک کیف دستی بند دار خیلی خوشکل خرید.
...
[مشاهده متن کامل]

معنی دوم: مچ بند. دستبند. النگو. بازوبند
مثال:
The diamond wristlet is very beautiful.
این دستبند الماس بسیار زیبا و قشنگ است.

کیف دستی کوچک و باریک با بند کوچک که دور مچ دست قرار میگیرد

بپرس