wrestler

/ˈresələr//ˈreslə/

معنی: کشتیگیر
معانی دیگر: کشتی گیر

جمله های نمونه

1. a wrestler must have both strength and speed
کشتی گیر باید هم زور داشته باشد هم چابکی.

2. a wrestler who finally found his match
کشتی گیری که بالاخره حریف خود را پیدا کرد

3. the wrestler easily threw his opponent
کشتی گیر به آسانی حریف خود را به زیر آورد.

4. the wrestler folded up in agony
کشتی گیر از شدت درد به خود پیچید.

5. the wrestler scaled 70 kilos
کشتی گیر 70 کیلو وزن داشت.

6. the wrestler upended his opponent
کشتی گیر حریف خود را کله پا کرد.

7. this wrestler is a phenomenon
(عامیانه) این کشتی گیر معرکه است.

8. a gigantic wrestler
کشتی گیر نره غول

9. a hefty wrestler
کشتی گیر گردن کلفت

10. a powerful wrestler
کشتی گیر مرد افکن (یا پرزور)

11. a professional wrestler
کشتی گیر پیشه کار (حرفه ای)

12. a redoubtable wrestler
کشتی گیر پر ارج

13. the huge wrestler
کشتی گیر تنومند

14. he paired off our wrestler with the champion of the world
کشتی گیر ما را با قهرمان جهان روبرو کردند.

15. the supple body of a wrestler
بدن نرمشدار یک کشتی گیر

16. they admired the virile young wrestler
آنها آن کشتی گیر جوان و نیرومند را مورد تحسین قرار دادند.

17. In an unpublished term paper, a high-school wrestler describes one such experience: Late in that last period something strange happened.
[ترجمه گوگل]در یک مقاله ترم منتشر نشده، یک کشتی گیر دبیرستانی یکی از این تجربه ها را شرح می دهد: در اواخر همان دوره آخر اتفاق عجیبی افتاد
[ترجمه ترگمان]در یک مقاله منتشر نشده، کشتی گیر دبیرستانی یکی از این تجربیات را شرح می دهد: دیر در آخرین دوره اتفاق عجیبی رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A civil rights campaigner dressed as a wrestler in a cape?
[ترجمه گوگل]یک مبارز حقوق مدنی با لباس کشتی گیر در شنل؟
[ترجمه ترگمان]یک مبارز حقوق مدنی که به عنوان کشتی گیر در یک شنل لباس می پوشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The wrestler threw his opponent.
[ترجمه گوگل]کشتی گیر حریف خود را پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]کشتی گیر حریف خود را پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. What do you feed a sumo wrestler?
[ترجمه گوگل]به یک کشتی گیر سومو چه غذای می دهید؟
[ترجمه ترگمان]تو به یه کشتی گیر سومو چی میدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The Russian Aleksandr Karelin was the first wrestler to win the same weight division, super heavyweight of greco-roman wrestling, three times in the 198 1992 and 1996 Olympic Games.
[ترجمه گوگل]الکساندر کارلین روسی اولین کشتی‌گیری بود که در بازی‌های المپیک 1992 و 1996 سه بار در همان وزن، در وزن فوق‌سنگین کشتی یونانی، قهرمان شد
[ترجمه ترگمان]الکساندر Karelin از روسیه نخستین کشتی گیر قزاقستانی بود که در رقابت های المپیک ۱۹۹۶ و ۱۹۹۶، سه بار در دهه ۱۹۸ و ۱۹۹۶ برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A wrestler is penalized one point or even be disqualified for committing a foul.
[ترجمه گوگل]یک کشتی گیر به دلیل ارتکاب خطا یک امتیاز جریمه می شود یا حتی اخراج می شود
[ترجمه ترگمان]یک کشتی گیر به خاطر ارتکاب جرم، یک امتیاز و یا حتی رد صلاحیت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی گیر (اسم)
wrestler

انگلیسی به انگلیسی

• one who wrestles, contestant whose object is to pin his opponent to the ground (sports); one who fights
a wrestler is someone who wrestles as a sport.

پیشنهاد کاربران

مثال:
I found out that I was an OK wrestler.
من متوجه شدم که کشتی گیر خوبی بودم.
wrestler ( n ) ( rɛslər ) =a person who takes part in the sport of wrestling
wrestler
کشتی گیر
کلنجار رفتن

بپرس