wraparound


معنی: شال
معانی دیگر: (جامه) لنگ مانند، دورپیچ، کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something that wraps around or that has overlapping parts, esp. a skirt that wraps around with sufficient overlapping that it covers the body even though it is fastened only at the waist.
صفت ( adjective )
• : تعریف: overlapping, appearing to overlap, or having parts that overlap.

- a wraparound skirt
[ترجمه گوگل] یک دامن پیچیده
[ترجمه ترگمان] یک دامن کوتاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a wraparound skirt
دامن که دور بدن می پیچند

2. Dressed in town clothes and wraparound shades, they stand out from the throng of tribal dress and ochre bodies.
[ترجمه گوگل]آنها با پوشیدن لباس‌های شهری و سایه‌های پیچیده، از انبوه لباس‌های قبیله‌ای و اندام اخرایی متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها ملبس به لباس شهری و رنگ های تیره، از ازدحام لباس قبیله ای و پیکره ای سرخ مایل به بیرون می ایستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You can include an octagonal tower, a wraparound porch or a two-story vaulted-glass-walled kitchen.
[ترجمه گوگل]شما می توانید شامل یک برج هشت ضلعی، یک ایوان پیچیده یا یک آشپزخانه دو طبقه طاقدار با دیوارهای شیشه ای باشید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک برج هشت ضلعی، یک ایوان wraparound و یا یک آشپزخانه دو طبقه دارای طاق قوسی را در بر داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hated to exchange the basic wraparound for a tailored suit, but I had priorities.
[ترجمه گوگل]من از تعویض روکش اولیه با یک کت و شلوار مناسب متنفر بودم، اما اولویت‌هایی داشتم
[ترجمه ترگمان]از تعویض لباس پایه برای یک کت و شلوار مناسب متنفر بودم، اما من اولویت داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These wraparound units culminate in an upswept rear edge, introducing a Saab design theme from the 9-5 range and classic 900 model.
[ترجمه گوگل]این واحدهای روکش در لبه عقبی متحرک به اوج می رسند و طرح زمینه ساب را از محدوده 9-5 و مدل کلاسیک 900 معرفی می کنند
[ترجمه ترگمان]این واحدهای wraparound در لبه عقب upswept به حد خود رسیدند و موضوع طراحی Saab را از محدوده ۹ - ۵ و مدل کلاسیک ۹۰۰ به وجود آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soft shoe was made of wraparound leather, similar to a moccasin.
[ترجمه گوگل]کفش نرم از چرم بسته بندی شده، شبیه به مقرنس ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]کفش نرم از چرم wraparound ساخته شده بود شبیه به کیسه چرمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This book is wraparound rise have the following marked characteristics.
[ترجمه گوگل]این کتاب در حال افزایش دارای ویژگی های مشخص شده زیر است
[ترجمه ترگمان]این کتاب دارای ویژگی های مشخص زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The wraparound jacket band on the 20th volume of Hiromu Arakawa's Fullmetal Alchemist manga will confirm on Friday that a new television anime series is in the works.
[ترجمه گوگل]گروه ژاکت پیچی در جلد بیستم مانگای Fullmetal Alchemist هیرومو آراکاوا در روز جمعه تایید می کند که یک سری انیمیشن تلویزیونی جدید در دست ساخت است
[ترجمه ترگمان]The مانگا در رده بیستم volume Hiromu Arakawa s s در روز جمعه تایید خواهد کرد که یک مجموعه تلویزیونی تلوزیونی جدید در این سری آثار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the near field, an effect from the wraparound connection is distinguished.
[ترجمه گوگل]در میدان نزدیک، یک اثر از اتصال پیچیده متمایز می شود
[ترجمه ترگمان]در میدان نزدیک، یک اثر از ارتباط wraparound متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Word and sometimes page wraparound is automatically performed as needed.
[ترجمه گوگل]Word و گاهی اوقات بسته بندی صفحه به طور خودکار در صورت نیاز انجام می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات کلمه and به طور خودکار به صورت نیاز اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wraparound rise, basically have the following big characteristics.
[ترجمه گوگل]افزایش پیچیدگی، اساسا دارای ویژگی های بزرگ زیر است
[ترجمه ترگمان]افزایش قابل توجه، اساسا دارای ویژگی های بزرگ زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such, pure, abstract opposite quantity and specific, wraparound absolute magnitude, the public does not look to give the correlation between both, can't help wanting to ask: Grow fast. . .
[ترجمه گوگل]چنین کمیت متضاد، خالص، انتزاعی و قدر مطلق خاص، عموم مردم به دنبال ارتباط بین هر دو نیستند، نمی توانند بپرسند: سریع رشد کن
[ترجمه ترگمان]این کمیت، خالص، انتزاعی مخالف و به طور خاص، با عظمت مطلق، مردم نگاه نمی کنند که همبستگی بین هر دو را ایجاد کنند، نمی توانند به خواستن از آن ها کمک کنند: سریع رشد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Young Duval manages a somewhat sinister presence on the course in wraparound sunglasses.
[ترجمه گوگل]دووال جوان با عینک آفتابی پیچیده حضوری تا حدودی شوم در این دوره دارد
[ترجمه ترگمان]از عینک آفتابی wraparound، دو مرد جوان در حال حاضر یک حضور نسبتا شوم را بر روی این درس مدیریت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The car had an extremely small glasshouse with a sharply raked wraparound windscreen and a minute roof.
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای یک گلخانه بسیار کوچک با شیشه جلویی با شیب تیز و یک سقف کوچک بود
[ترجمه ترگمان]ان جا یک بازداشتگاه بسیار کوچک با یک سقف دار و یک سقف شیشه ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شال (اسم)
scarf, shawl, wraparound

تخصصی

[کامپیوتر] تداوم یک عملیات مانند تغییر در مکان حافظه از بزرگترین مان آدرس پذیر به اولین مکان آدرس پذیر ادامه داده در بالای صفحه CRT هنگامی که محل پایین صفحه پرشده باشد بازگشت به اولین محل و موقعیت قابل آدرس دهی در حافظه هنگامی که در خلال یک عملکرد آخرین محل آدرس دهی مورد استفاده واقع شده باشد توسعه وسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیه ای از صفحه نمایش

انگلیسی به انگلیسی

• object that is curved around another; piece of clothing that adjusts to the body by wrapping it around (e.g. a skirt, coat, etc.)
of that which wraps around body (e.g. a skirt)
a wrap-around skirt is one that you put on by tying it round your body rather than by stepping into it.

پیشنهاد کاربران

Wraparound artifact وقتی ایجاد میشود که یک اناتومی خارج از میدان دید در سمت مقابل تصویر خود را نشان می دهد
is a commonly seen MR artifact that occurs whenever the dimensions of an object exceed the defined field - of - view
میان برنامه ( در حوزه برنامه سازی تلویزیونی )
نوعی برنامه تلویزیونی است که میان یک برنامه یا برنامه ها، به صورت کوتاه پخش می شود. زمان کوتاه، جذاب و متناسب بودن با موضوع آن برنامه، از جمله ویژگی های این برنامه های تلویزیونی هستند. نماهنگ ها، سرودها یا تکه برنامه های آموزشی می توانند برای میان برنامه مناسب باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

به دور چیزی پیچیدن
مثلا in the meat grinder fat wrap around the knife
به دور خود پیچیدن
احاطه کننده

بپرس