wraith

/reɪθ//reɪθ/

معنی: خیال، شبح، روح، روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
معانی دیگر: منظر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: wraithlike (adj.)
(1) تعریف: an apparition of a living person, believed to foreshadow his or her imminent death.
مشابه: apparition

(2) تعریف: the ghost of a dead person; specter.
مشابه: apparition, ghost, phantom

جمله های نمونه

1. My only question right now involves the wraith.
[ترجمه گوگل]تنها سوال من در حال حاضر مربوط به wraith است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر تنها سوال من شامل شبح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That child flits about like a wraith.
[ترجمه گوگل]آن کودک مانند یک پیچ و خم می چرخد
[ترجمه ترگمان]اون بچه مثل یه روح در رفت و آمد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A wraith with bright eyes in his gaunt face.
[ترجمه گوگل]حلقه ای با چشمان روشن در صورت نحیفش
[ترجمه ترگمان]شبحی با چشم های درخشان در چهره لاغر او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who would not disappear like a wraith the moment she turned her back.
[ترجمه گوگل]چه کسی در لحظه ای که پشتش را برگرداند مانند یک پیچ ناپدید نمی شود
[ترجمه ترگمان]کسی که مثل روح ناپدید نمی شد، لحظه ای بعد او را برگرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What could the Wraith possibly want with an Ancient drilling platform?
[ترجمه گوگل]Wraith احتمالاً با یک سکوی حفاری باستانی چه می خواهد؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن بود به یک سکوی حفاری باستانی نیاز داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Wraith Lord is a master of Death magic.
[ترجمه گوگل]Wraith Lord استاد جادوی مرگ است
[ترجمه ترگمان]لرد لاس رئیس جادوی مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is it because only a Wraith can enter a secret Wraith facility?
[ترجمه گوگل]آیا به این دلیل است که فقط یک Wraith می تواند وارد یک مرکز مخفی Wraith شود؟
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر این است که فقط یک wraith می تواند به یک ساختمان مخفی وارد شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Week of Wight: Double growth for Wight and Wraith.
[ترجمه گوگل]Week of Wight: رشد دو برابری برای Wight و Wraith
[ترجمه ترگمان]هفته of Wight: رشد دو برابر برای Wight و wraith
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The caster summons a Wraith Lord from the Underworld to serve time.
[ترجمه گوگل]بازیگر نقش Wraith Lord از دنیای زیرین را برای خدمت به زمان احضار می کند
[ترجمه ترگمان]The، فرمانروای عالم اموات را فرا می خواند تا به موقع خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What we see is an illusion a wraith.
[ترجمه گوگل]آنچه می بینیم یک توهم است
[ترجمه ترگمان] چیزی که ما می بینیم، فقط یه سراب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of, relating to, or resembling a ghost, a wraith, or an apparition; spectral.
[ترجمه گوگل]از، مربوط به، یا شبیه به یک شبح، یک wraith، یا یک ظاهر طیفی
[ترجمه ترگمان]مانند روح یا شبحی یا شبحی یا شبحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When twilight and Prissy, scurrying like a black wraith, lit a lamp, Melanie became weaker.
[ترجمه گوگل]وقتی گرگ و میش و پریسی که مثل یک حلقه سیاه می‌دوید، لامپی را روشن کردند، ملانی ضعیف‌تر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا تاریک شد، پریسی و پریسی از اتاق خارج شدند و چراغ را روشن کردند، ملانی ضعیف تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here is the wild-eyed wraith of the engine room (Erwin Leder), who "cracks" during one crisis, then performs heroically in the next.
[ترجمه گوگل]در اینجا خشم وحشی موتورخانه (اروین لدر) است که در یک بحران "ترک" می کند، سپس در بحران بعدی قهرمانانه اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا wraith چشم وحشی از اتاق موتور (آروین Leder)که در طول یک بحران \"ترک ها\" را ترک می کند، در مرحله بعد قهرمانانه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why didn't the wraith blow them to pieces in the 38 mins they were sitting in orbit?
[ترجمه گوگل]چرا پیچش آنها را در 38 دقیقه ای که در مدار بودند تکه تکه نکرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا the آن ها را در ۳۸ دقیقه که در مدار نشسته بودند درهم شکست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

شبح (اسم)
apparition, target, phantom, ghost, silhouette, specter, sprite, spook, caddy, simulacrum, eidolon, spectrum, fantom, phantasm, phantasma, umbra, wraith

روح (اسم)
nature, spirit, esprit, apparition, breeze, calmness, phantom, ghost, specter, sprite, psyche, spook, zing, placidity, numen, fantom, phantasm, phantasma, spunkie, umbra, wraith

روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ (اسم)
wraith

انگلیسی به انگلیسی

• spirit of one dead, ghost, specter, ghost of a dead person; ghostly image of someone; apparition of a living person that predicts the person's imminent death, exact resemblance of a living person just before death ; faint trace; something that is pale or weak and has no clear shape; gaseous or vaporous column that is hardly visible
a wraith is a ghost; a literary word.

پیشنهاد کاربران

Wraith و Ghost هم معنی و هر دو به معنای شبح هستند
noun
[count] : the spirit of a dead person : ghost
◀️ Other forms: plural wraiths
WRAITHLIKE
Adjective
◀️ a wraithlike figure
...
[مشاهده متن کامل]

🔴 a ghost or ghostlike image of someone, especially one seen shortly before or after their death
🔴 used in reference to a pale, thin, or insubstantial person or thing
◀️ "heart attacks had reduced his mother to a wraith"
🔴 a spirit of a dead person, sometimes represented as a pale, transparent image of that person
◀️ He watched the misty wraiths of moisture making patterns on the window pane.
◀️ Her wraith of a voice ( = her weak voice ) gave the songs a moving quality

شبح، روح

بپرس