• : تعریف: a past participle of weave. • مشابه: textile
جمله های نمونه
1. woven of tough fiber
بافته شده از الیاف محکم
2. some woven shirts stretch, others shrink
برخی پیراهن های بافته فراخ می شوند و برخی دیگر تنگ می شوند.
3. a carpet woven of pure silk
فرش بافته شده از ابریشم خالص
4. The fabric is woven on these machines.
[ترجمه مینو فرهمند] پارچه توسط این ماشین ها بافته شده است
|
[ترجمه گوگل]پارچه روی این دستگاه ها بافته می شود [ترجمه ترگمان]پارچه برای این ماشین ها بافته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This type of wool is woven into fabric which will make jackets.
[ترجمه مینو فرهمند] این نوع پشم برای پارچه ای که از آن ژاکت می بافند بکار میرود
|
[ترجمه گوگل]این نوع پشم به صورت پارچه ای بافته می شود که ژاکت می سازد [ترجمه ترگمان]این نوع پشم به پارچه ای بافته می شود که will می سازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The strips of willow are woven into baskets.
[ترجمه گوگل]نوارهای بید به صورت سبد بافته می شود [ترجمه ترگمان]رشته های درخت بید در سبدهای بافته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fabric is woven of cotton.
[ترجمه گوگل]پارچه از پنبه بافته شده است [ترجمه ترگمان]پارچه از پنبه بافته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The carpet was specially woven to commemorate the 000th anniversary of the cathedral's foundation.
[ترجمه گوگل]این فرش بهویژه برای بزرگداشت هزارمین سالگرد تأسیس کلیسای جامع بافته شد [ترجمه ترگمان]این فرش به ویژه برای بزرگداشت هزارمین سالگرد تاسیس این کلیسا، بافته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The baskets are woven from strips of willow.
[ترجمه گوگل]سبدها از نوارهای بید بافته می شوند [ترجمه ترگمان]سبدهای از رشته های بید بافته شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Threads of real gold were woven into the cloth for the royal garments.
[ترجمه گوگل]برای لباس های سلطنتی رشته هایی از طلای واقعی در پارچه بافته می شد [ترجمه ترگمان]Threads طلای واقعی در پارچه لباس های سلطنتی بافته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Fragments of woven cloth at the site, clearly point to the production of textiles.
[ترجمه گوگل]تکه های پارچه بافته شده در محل، به وضوح به تولید منسوجات اشاره دارد [ترجمه ترگمان]تکه هایی از پارچه بافته در محل، به وضوح به تولید پارچه اشاره دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The whisky is inextricably woven into Scotland's history, customs and culture.
[ترجمه گوگل]ویسکی به طور جدانشدنی در تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ اسکاتلند بافته شده است [ترجمه ترگمان]این ویسکی به طور جدایی ناپذیری در تاریخ، آداب و رسوم اسکاتلند درهم تنیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The story is woven by that boy.
[ترجمه گوگل]داستان توسط آن پسر بافته شده است [ترجمه ترگمان]داستان از آن پسر بافته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His coat was woven from wool of many colors.
[ترجمه گوگل]کت او از پشم های رنگارنگ بافته شده بود [ترجمه ترگمان]coat از پشم بسیاری بافته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She had woven a whole fantasy about living in a cottage by the sea.
[ترجمه گوگل]او یک فانتزی کامل در مورد زندگی در کلبه ای در کنار دریا بافته بود [ترجمه ترگمان]او در زندگی در یک کلبه کنار دریا زندگی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• spun, interwoven (e.g. of fabric) woven is the past participle of weave.
پیشنهاد کاربران
#. بافتن: به معنای عملی است که در آن رشته ها یا الیاف به هم بافته می شوند تا یک ماده یا پارچه ایجاد کنند. برای مثال: "The fabric is woven from natural fibers. " به معنای "این پارچه از الیاف طبیعی بافته شده است. " ... [مشاهده متن کامل]
#. ساختن یا ایجاد کردن: در معنای مجازی، می تواند به معنای ساختن یا ترکیب کردن عناصر مختلف برای ایجاد یک کل باشد. برای مثال: "The story is woven with themes of love and loss. " به معنای "این داستان با مضامین عشق و از دست دادن ترکیب شده است. "
- تنیدگی - ترکیب
چسب غیر حلقه ای برا ثابت نگه داشتن آنژیوکت چسب ورقه ای
بافته شده
texture
نامنظم
طرح حصیربافی شده
بافته شده، حصیری
مواد مرکبی که در آنها الیاف دوجهته ( عمود بر هم ) هستند.
به منظور جلوگیری از انسداد ، پیچ و تاب و از یک طرف به طرف دیگر بپیچید.