worth one's while


مفید، به درد خور، چیزی که به وقتش می ارزد، سودمند، قابل صرف وقت

پیشنهاد کاربران

ارزش کاری رو داشتن
ارزشش رو داره ( که براش وقت بزاری یا تلاش کنی )
ارزش صرف تلاش و وقت را داشتن
ارزش وقت گذاشتن داشتن
مثال: It will be worth my while to study medicine.
یعنی برای من ارزش وقت گذاشتن داره که داروسازی ( یا پزشکی ) بخونم.
کاری را برای کسی جبران کردن
ارزشش را داشتن،
Worthy of one's effort or time

بپرس