worth a shot

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: ارزش امتحان کردن را دارد / بد نیست امتحانش کنی / شاید جواب بدهد / بی ضرر نیست، شاید بگیرد
🔹 مترادف ها: give it a try � take a chance � go for it � roll the dice � worth a go
🔹 مثال ها:
...
[مشاهده متن کامل]

I don’t know if she’ll say yes, but it’s worth a shot. نمی دونم جواب مثبت می ده یا نه، ولی امتحانش بی ضرر نیست.
Restarting the engine this way might not work, but it’s worth a shot. شاید این روش موتور رو روشن نکنه، ولی ارزش امتحان کردن رو داره.
You’re not qualified for the job, but applying is worth a shot. شرایط کامل رو نداری، ولی درخواست دادن بد نیست—شاید بگیره.

اصطلاح:به امتحانش می ارزید
( ارزش امتحان کردن رو داشت