worshipful

/ˈwɜːrʃəpfəl//ˈwɜːʃɪpfəl/

معنی: قابل پرستش، محترم، شایسته احترام
معانی دیگر: (انگلیس)، قابل احترام، (w بزرگ - عنوان قضات عالی و غیره) جناب، عالیجناب، حضرت عالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: worshipfully (adv.), worshipfulness (n.)
• : تعریف: given to or characteristic of worship, reverent.
مشابه: pious, religious

جمله های نمونه

1. Is the worshipful Governor Bellingham within?
[ترجمه گوگل]آیا فرماندار پرستش بلینگهام درون است؟
[ترجمه ترگمان]اون فرماندار worshipful که اونجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After these few words of presentation, the worshipful merchant immediately left the room.
[ترجمه گوگل]پس از این چند کلمه ارائه، تاجر پرستش بلافاصله اتاق را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]پس از چند کلمه نمایش، بلورفروش بلافاصله اتاق را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We deeply understand the worshipful value and the torment of the wars.
[ترجمه گوگل]ما عمیقاً ارزش عبادی و عذاب جنگ ها را درک می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا ارزش worshipful و شکنجه جنگ را درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Loong is generally regarded as benevolent, powerful, worshipful and lucky.
[ترجمه گوگل]لونگ عموماً خیرخواه، قدرتمند، پرستشگر و خوش شانس در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]loong عموما به عنوان بخشنده، قدرتمند، worshipful و خوش شانس در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " What say you, worshipful Master Bellingham?
[ترجمه گوگل]" چه می گویید استاد بلینگهام پرستش؟
[ترجمه ترگمان]تو چی میگی، ارباب worshipful؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He slipped on the ice and had a fall. A shout of fervent and worshipful praise. Chess, draughts and ludo are 'board games.
[ترجمه گوگل]روی یخ لیز خورد و افتاد فریادی از ستایش پرشور و پرستش شطرنج، پیش نویس و لودو «بازی های تخته ای» هستند
[ترجمه ترگمان]روی یخ لیز خورد و سقوط کرد فریادی از ستایش و تحسین دو شطرنج بازی شطرنج بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The leal and the hopeful shook Billy McMahan's hand. And there was born suddenly in the worshipful soul of Ikey Snigglefritz an audacious, thrilling impulse.
[ترجمه گوگل]لیال و امیدوار با بیلی مک ماهان دست دادند و ناگهان در روح پرستش آیکی اسنیگلفریتز انگیزه ای جسورانه و هیجان انگیز متولد شد
[ترجمه ترگمان]دست بیلی و امیدوار کننده دست بیلی را تکان داد و ناگهان در روح پر ولع و پر شور و هیجانی سرکش و پر شور و هیجانی به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please stop eating for a moment and pay rapt and worshipful attention.
[ترجمه گوگل]لطفاً یک لحظه دست از غذا خوردن بردارید و با عجله و عبادت توجه کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا برای لحظه ای غذا نخورید و توجه زیادی به خود جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل پرستش (صفت)
adorable, worshipful

محترم (صفت)
honorable, worshipful, respectable, honourable, venerable, reverend

شایسته احترام (صفت)
worshipful

انگلیسی به انگلیسی

• adoring, reverential; adored, revered

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : worship
✅️ اسم ( noun ) : worship / worshipper
✅️ صفت ( adjective ) : worshipful
✅️ قید ( adverb ) : worshipfully

بپرس