worsen

/ˈwɜːrsən//ˈwɜːsən/

معنی: بدتر کردن، بدتر جلوه دادن
معانی دیگر: بدتر شدن یا کردن، وخیم تر کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: worsens, worsening, worsened
• : تعریف: to make or become worse.
متضاد: allay, ameliorate, amend, better, ease, improve, mend, recover
مشابه: aggravate

جمله های نمونه

1. A lot of teachers expect the situation to worsen over the next few years.
[ترجمه مهرزاد] بسیاری از معلمان انتظار دارند که وضعیت در چند سال آینده سخت تر شود ( پیچیده تر شود )
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان انتظار دارند که وضعیت در چند سال آینده بدتر شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معلمان انتظار دارند که اوضاع در چند سال آینده بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Further dispute would worsen your relations.
[ترجمه گوگل]اختلاف بیشتر روابط شما را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان]اختلاف بیشتر باعث بدتر شدن روابط شما خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These options would actually worsen the economy and add to the deficit.
[ترجمه گوگل]این گزینه ها در واقع اقتصاد را بدتر می کند و به کسری بودجه می افزاید
[ترجمه ترگمان]این گزینه ها واقعا اقتصاد را بدتر می کنند و به کسری بودجه اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were worried that one tiny jolt could worsen her injuries.
[ترجمه گوگل]ما نگران بودیم که یک تکان کوچک بتواند جراحات او را بدتر کند
[ترجمه ترگمان]ما نگران بودیم که یک تکان کوچک می توانست جراحات او را بدتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The economic recession has continued to worsen.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی همچنان بدتر شده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی همچنان رو به وخامت گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Interfering now could worsen the problem.
[ترجمه گوگل]دخالت در حال حاضر می تواند مشکل را بدتر کند
[ترجمه ترگمان]Interfering اکنون می تواند مشکل را بدتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This can worsen after the menopause, when the face becomes hairier, while other body hair thins.
[ترجمه گوگل]این می تواند پس از یائسگی بدتر شود، زمانی که صورت پر موتر می شود، در حالی که سایر موهای بدن نازک می شوند
[ترجمه ترگمان]این می تواند بعد از یائسگی را بدتر کند، در حالی که صورت به hairier تبدیل می شود، در حالی که دیگر موهای بدن خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When the petrol situation started to worsen earlier this week the site saw a 300 per cent increase in traffic.
[ترجمه گوگل]زمانی که وضعیت بنزین در اوایل این هفته بدتر شد، سایت شاهد افزایش 300 درصدی ترافیک بود
[ترجمه ترگمان]زمانی که وضعیت بنزین در اوایل این هفته بدتر شد، این سایت شاهد افزایش ۳۰۰ درصدی در ترافیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This may, however, worsen hypertension by increasing the peripheral vascular resistance.
[ترجمه گوگل]با این حال، این ممکن است با افزایش مقاومت عروق محیطی، فشار خون را بدتر کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر ممکن است فشار خون را با افزایش مقاومت عروق محیطی بدتر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hearing loss may worsen with the attack of vertigo and improve after the attack subsides.
[ترجمه گوگل]کاهش شنوایی ممکن است با حمله سرگیجه بدتر شود و پس از فروکش کردن حمله بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]از دست دادن شنوایی ممکن است با حمله سرگیجه و بهبود پس از این حمله بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That army, unimaginably, would worsen under the goading pressures of famine, overpopulation, and bribery.
[ترجمه گوگل]آن ارتش، به طور غیرقابل تصوری، تحت فشارهای شدید قحطی، ازدحام جمعیت و رشوه دهی بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]این ارتش، به طور غیرقابل تصوری، تحت فشار بیشتر قحطی، اضافه جمعیت، و رشوه خواری بدتر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But without it, our condition will continue to worsen.
[ترجمه گوگل]اما بدون آن، وضعیت ما همچنان بدتر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما بدون آن، وضعیت ما بدتر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Arthritis, epilepsy and other conditions that worsen with the cycle would remain stable.
[ترجمه گوگل]آرتریت، صرع و سایر شرایطی که با چرخه بدتر می شوند، ثابت می مانند
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل، صرع و بیماری های دیگر که با چرخه بدتر می شوند پایدار می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These images symbolised the chaos which continues to worsen.
[ترجمه گوگل]این تصاویر نماد هرج و مرج بود که همچنان بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]این تصاویر نماد هرج و مرج هستند که به بدتر شدن آن ها ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The diagnosis could worsen if specialists decide he needs surgery on knee ligament or cartilage damage.
[ترجمه گوگل]اگر متخصصان تشخیص دهند که وی نیاز به جراحی آسیب رباط یا غضروف زانو دارد، این تشخیص بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]این تشخیص می تواند بدتر شود اگر متخصصان تصمیم بگیرند که برای آسیب به رباط زانو و یا آسیب غضروف به جراحی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدتر کردن (فعل)
aggravate, worsen, embitter, exacerbate, deteriorate, exasperate

بدتر جلوه دادن (فعل)
worsen

انگلیسی به انگلیسی

• get worse, deteriorate; make worse, aggravate, exacerbate
if a situation worsens or if something worsens it, it becomes more difficult, unpleasant, or unacceptable.

پیشنهاد کاربران

رو به وخامت گذاشتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : worsen
✅️ اسم ( noun ) : worse / worsening
✅️ صفت ( adjective ) : worse / worsening
✅️ قید ( adverb ) : worse
exacerbate
بدتر کردن

بپرس