worrywart


معنی: خیالی، ادم غصه خور و ناراحت
معانی دیگر: (امریکا - عامیانه) کسی که زود نگران می شود (به ویژه در مورد امور کم اهمیت)، غصه خور، دلواپس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who worries too much or needlessly.

جمله های نمونه

1. The cast also included Norman Fell as the worrywart producer.
[ترجمه گوگل]همچنین نورمن فل به عنوان تهیه کننده نگران کننده از بازیگران این فیلم بود
[ترجمه ترگمان]همچنین نورمن افتاد به عنوان تولید کننده worrywart
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't be such a worrywart!
[ترجمه گوگل]اینقدر نگران نباش!
[ترجمه ترگمان]این قدر احمق نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. EXAMPLE: My cousin is a worrywart who never enjoys vacations because he's always imagining possible disasters that may occur while he's away from his job.
[ترجمه گوگل]مثال: پسر عموی من یک فرد نگران است که هرگز از تعطیلات لذت نمی برد، زیرا او همیشه در حال تصور فجایع احتمالی است که ممکن است در زمانی که او از شغل خود دور است رخ دهد
[ترجمه ترگمان]مثال: پسر عمویم شخصی است که هرگز از تعطیلات لذت نمی برد، زیرا همیشه تصور می کند که بلایای احتمالی ممکن است زمانی رخ دهد که او از کارش دور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't be a worrywart. Everything's going to be fine.
[ترجمه گوگل]نگران نباش همه چیز خوب میشه
[ترجمه ترگمان]احمق نباش همه چیز درست می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't a worrywart. A little shaking won't knock down this house.
[ترجمه گوگل]نگران نباش کمی تکان دادن این خانه را خراب نمی کند
[ترجمه ترگمان]بچه بازی در نیار یه ذره تکون دادن این خونه رو خراب نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I admit it. I'm a worrywart.
[ترجمه گوگل]من آن را قبول دارم من نگران هستم
[ترجمه ترگمان] اعتراف می کنم من a هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't listen to him - he's just an old worrywart.
[ترجمه گوگل]به او گوش ندهید - او فقط یک نگران قدیمی است
[ترجمه ترگمان]به حرفش گوش نده اون فقط یه worrywart پیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would he have figured that I was just being a worrywart?
[ترجمه گوگل]آیا او فکر می کرد که من فقط نگران بودم؟
[ترجمه ترگمان]اون فکر می کرد که من فقط یه \"worrywart\" هستم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I have a healthy concern for what my boss and my co-workers think, but I don't think I'm a worrywart.
[ترجمه گوگل]من یک نگرانی سالم نسبت به آنچه رئیسم و ​​همکارانم فکر می کنند دارم، اما فکر نمی کنم نگران کننده باشم
[ترجمه ترگمان]من نگران چیزی هستم که رئیسم و همکاران من فکر می کنند، اما من فکر نمی کنم که من یک worrywart
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such a person is often said to be a worry wart, also rendered as worrywart or worry-wart in some literary references.
[ترجمه گوگل]چنین فردی اغلب به عنوان یک زگیل نگران گفته می شود که در برخی از منابع ادبی به عنوان زگیل نگران یا نگرانی-زگیل نیز ترجمه شده است
[ترجمه ترگمان]چنین فردی اغلب گفته می شود که یک wart نگران است که به عنوان worrywart یا worry در برخی از منابع ادبی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیالی (اسم)
valetudinarian, hypochondriac, worrywart

ادم غصه خور و ناراحت (اسم)
worrywart

انگلیسی به انگلیسی

• chronic worrier; pessimist

پیشنهاد کاربران

در فارسی، به آدمی که دائماً مشوشه و اصطلاحاً اشکش دم مشکشه گفته میشه.
This term refers to a person who constantly worries or frets about every little thing, even when there may not be a reason to worry.
شخصی که دائماً نگران هر چیز کوچکی است، حتی اگر دلیلی برای نگرانی وجود نداشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“My mom is such a worrywart; she always thinks something bad is going to happen. ”
Another example could be, “I’m a bit of a worrywart, I always double - check everything to make sure nothing goes wrong. ”
Someone might say, “I can’t help being a worrywart, it’s just part of who I am. ”

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : worry
✅️ اسم ( noun ) : worry / worrier / worrywart
✅️ صفت ( adjective ) : worried / worrisome / worrying
✅️ قید ( adverb ) : worriedly / worryingly
به کسی که سر مسائل هیچ و پوچ و بی ارزش نگران می شود میگن worrywart
آدم استرسی
کسی که اکثرا نگرانه.

بپرس