worrisome

/ˈwɜːrisəm//ˈwʌrɪsəm/

معنی: مزاحم، ازار دهنده، غمزده، مسبب ناراحتی
معانی دیگر: نگران کننده، دلواپس کننده، بیم انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: worrisomely (adv.)
(1) تعریف: causing worry; disturbing.
مشابه: bothersome, frightening, troublesome

- worrisome news
[ترجمه نوید] اخبار نگران کننده
|
[ترجمه گوگل] خبر نگران کننده
[ترجمه ترگمان] اخبار نگران کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to worry.
مشابه: fretful

جمله های نمونه

1. Military analysts say the manning problems are worrisome, and if left uncorrected, may signal readiness problems.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات نیروی انسانی نگران کننده است و اگر اصلاح نشود، ممکن است نشانه ای از مشکلات آمادگی باشد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نظامی می گویند که مشکلات مربوط به نیروی انسانی نگران کننده هستند و اگر خارج شوند، ممکن است مشکلات آمادگی سیگنال را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The basis for judicial intervention becomes clear and worrisome problems of jurisdictional versus non jurisdictional errors of law are left behind.
[ترجمه گوگل]مبناي مداخله قضايي روشن مي شود و مشكلات نگران كننده خطاهاي قضايي در مقابل خطاهاي قانوني غير صلاحيتي پشت سر گذاشته مي شود
[ترجمه ترگمان]اساس مداخله قضایی روشن و نگران کننده است و مشکلات حقوقی jurisdictional و jurisdictional در مقابل اشتباه ات غیر قانونی law در پشت سر گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Particularly worrisome were the fruit drinks, which projected a wholesome image while containing sugar in some form or another.
[ترجمه گوگل]بویژه نگران کننده نوشیدنی های میوه ای بود که تصویری سالم از خود به نمایش می گذاشت در حالی که حاوی قند به شکلی بود
[ترجمه ترگمان]به خصوص نگران کننده تر، نوشیدنی های میوه ای بود که تصویر سالم و سالمی را در مدتی حاوی شکر در برخی شکل ها می ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These findings are worrisome, even though these increases were not statistically significant.
[ترجمه گوگل]این یافته‌ها نگران‌کننده هستند، حتی اگر این افزایش‌ها از نظر آماری معنی‌دار نبودند
[ترجمه ترگمان]این یافته ها نگران کننده هستند، اگرچه این افزایش ها از لحاظ آماری قابل توجه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The political situation in the region is particularly worrisome.
[ترجمه گوگل]وضعیت سیاسی منطقه به ویژه نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت سیاسی در منطقه به طور خاص نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The travelling burglars are worrisome because they are hard to catch.
[ترجمه گوگل]سارقان مسافر نگران کننده هستند زیرا به سختی دستگیر می شوند
[ترجمه ترگمان]سارقان که در حال سفر هستند، نگران کننده هستند چون گرفتن آن ها دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is yet another worrisome parental pattern that I sometimes see among parents of defiant children.
[ترجمه گوگل]یک الگوی نگران کننده والدین وجود دارد که من گاهی اوقات در بین والدین کودکان سرکش می بینم
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک الگوی والدین نگران کننده دیگر وجود دارد که من برخی اوقات در میان والدین کودکان defiant می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As worrisome to the Agency as loose-lipped spooks were those few outsiders who dared to write about it.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه که برای آژانس نگران کننده بود، آن تعداد کمی از افراد خارجی که جرأت نوشتن در مورد آن را داشتند، بودند
[ترجمه ترگمان]همان طور که او را نگران کرده بودند، افراد کمی بیگانه بودند که جرات نوشتن در این باره را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But one worrisome development for insiders is the appearance of internal divisions.
[ترجمه گوگل]اما یک تحول نگران کننده برای خودی ها، بروز اختلافات داخلی است
[ترجمه ترگمان]اما یک پیشرفت نگران کننده برای افراد داخلی، ظهور بخش های داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But political fisticuffs may be less worrisome for him than the mess created by the indictments and the continuing federal investigations.
[ترجمه گوگل]اما درگیری های سیاسی ممکن است برای او کمتر از آشفتگی ایجاد شده توسط کیفرخواست ها و ادامه تحقیقات فدرال نگران کننده باشد
[ترجمه ترگمان]اما با ادامه تحقیقات فدرال و ادامه تحقیقات فدرال، از مشت زدن سیاسی برای او کم تر نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most worrisome cross-border export, however, is drugs.
[ترجمه گوگل]نگران‌کننده‌ترین صادرات برون مرزی، مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم ترین صادرات مرزی، مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the discontent is clearly worrisome to China's central government as well.
[ترجمه گوگل]اما این نارضایتی به وضوح برای دولت مرکزی چین نیز نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]اما این نارضایتی به وضوح برای دولت مرکزی چین نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This new information is very worrisome.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات جدید بسیار نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]این اطلاعات جدید بسیار نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مزاحم (صفت)
troublesome, annoying, pesky, obtrusive, bothersome, molesting, tiresome, troublous, importunate, hindering, worrisome

ازار دهنده (صفت)
galling, irritating, nettlesome, pestiferous, worrisome

غمزده (صفت)
worrisome

مسبب ناراحتی (صفت)
worrisome

انگلیسی به انگلیسی

• worrying; tending to worry

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : worry
✅️ اسم ( noun ) : worry / worrier / worrywart
✅️ صفت ( adjective ) : worried / worrisome / worrying
✅️ قید ( adverb ) : worriedly / worryingly
This is a worrisome issue
این یک مساله نگران کننده است
در زمینه صفات شخصیتی به معنی دلواپس و مضطذب

بپرس