worldwide

/ˈwɜːrlˈdwaɪd//ˈwɜːldwaɪd/

معنی: جهانی، در سرتاسر جهان
معانی دیگر: جهانی، در سرتاسر جهان، مشهور جهان، متداول درهمه جا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: spread or extending all over the world.
متضاد: local
مشابه: global, universal
قید ( adverb )
• : تعریف: throughout or across the world.

- He planned to spread his message worldwide.
[ترجمه گوگل] او قصد داشت پیام خود را در سراسر جهان منتشر کند
[ترجمه ترگمان] او قصد دارد پیامش را در سراسر جهان منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a worldwide problem
مسئله ی (مبتلا به) همه ی جهان

2. a worldwide slump in the sale of computers
کاهش فروش کامپیوتر در سرتاسر جهان

3. the worldwide web
همباف جهانی

4. nowadays aids is a worldwide dread
این روزها بیماری ایدز هراسی جهان گیر است.

5. by the age of fifty his celebrity was worldwide
در سن پنجاه سالگی شهرت او جهانگیر شده بود.

6. There are 000 children worldwide who need a bone marrow transplant.
[ترجمه گوگل]000 کودک در سراسر جهان نیاز به پیوند مغز استخوان دارند
[ترجمه ترگمان]در سراسر دنیا هزار کودک در سراسر دنیا به پیوند مغز استخوان نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is a worldwide famous designer.
[ترجمه گوگل]او یک طراح مشهور در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]او یک طراح معروف جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One in four people worldwide are without adequate homes.
[ترجمه گوگل]از هر چهار نفر در سراسر جهان یک نفر فاقد خانه مناسب است
[ترجمه ترگمان]یکی از چهار نفر در سراسر جهان فاقد خانه های کافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The story has attracted worldwide attention.
[ترجمه گوگل]این داستان توجه جهانیان را به خود جلب کرده است
[ترجمه ترگمان]این داستان توجه جهانی را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her unusual talent gained her worldwide recognition.
[ترجمه گوگل]استعداد غیرمعمول او شهرت جهانی او را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]استعداد غیرعادی او در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had notched up more than 25 victories worldwide.
[ترجمه گوگل]او بیش از 25 پیروزی در سراسر جهان کسب کرده بود
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۵ پیروزی در سراسر جهان کسب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. King was a worldwide symbol of non-violent protest against racial injustice.
[ترجمه گوگل]کینگ در سراسر جهان نماد اعتراض غیرخشونت آمیز علیه بی عدالتی نژادی بود
[ترجمه ترگمان]پادشاه نماد جهانی اعتراضات غیر خشونت آمیز علیه بیعدالتی نژادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company has a worldwide reputation for quality.
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل کیفیت شهرت جهانی دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت شهرت جهانی برای کیفیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Worldwide sales look set to top $1 billion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد فروش جهانی به بالای 1 میلیارد دلار برسد
[ترجمه ترگمان]فروش جهانی به میزان ۱ میلیارد دلار در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At their apogee, the novels of Spillane claimed worldwide sales of over 180 million.
[ترجمه گوگل]در اوج خود، رمان های اسپیلین بیش از 180 میلیون فروش جهانی داشت
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، رمان های of فروش جهانی بیش از ۱۸۰ میلیون نفر را ادعا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This book has worldwide sales.
[ترجمه گوگل]این کتاب فروش جهانی دارد
[ترجمه ترگمان]این کتاب فروش جهانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In her new job she travels worldwide as a consultant.
[ترجمه گوگل]او در شغل جدید خود به عنوان مشاور به سراسر جهان سفر می کند
[ترجمه ترگمان]او در شغل جدید خود به عنوان مشاور به سراسر جهان سفر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The concert will be relayed to a worldwide television audience estimated at one thousand million.
[ترجمه گوگل]این کنسرت برای یک هزار میلیون بیننده تلویزیونی در سراسر جهان پخش خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این کنسرت به مخاطبان جهانی تلویزیون که در حدود یک میلیون نفر تخمین زده می شود، پخش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Chinese porcelain enjoys worldwide fame.
[ترجمه گوگل]چینی چینی از شهرت جهانی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]چینی چینی شهرت جهانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The company has worldwide distribution channels.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای کانال های توزیع در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای کانال های توزیع جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جهانی (صفت)
universal, planetary, epidemic, ecumenical, global, worldwide

در سرتاسر جهان (قید)
worldwide

انگلیسی به انگلیسی

• extending throughout the world, global, universal, extensive
throughout the world
worldwide means happening throughout the world.
all around the world, international, involving everyone in the world

پیشنهاد کاربران

به پهنای جهان ، پهنه ی جهان
مثال؛
The company has a worldwide presence with offices in every major city.
In a discussion about music, someone might say, “Their latest album quickly gained worldwide popularity. ”
A traveler might exclaim, “I dream of embarking on a worldwide adventure and exploring every continent. ”
1. جهانی 2. در سرتاسر جهان
مثال:
the show will be broadcast worldwide
نمایش در سرتاسر جهان پخش خواهد شد.
a monolithic worldwide movement.
یک جنبش جهانی یکپارچه.
Around the world
جهان شمول
extending or spread throughout the world.
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎
شبکه جهانی
گوشه و کنار جهان
در سطح جهان
درسرتاسرجهان
جهان گستر ، جهان سراسری ، جهان فراگیر ، فراگیر جهانی ، سراسر جهان ، سرتاسر جهان ، در سرتاسر جهان
جهان گستر ، جهان سراسری ، جهان فراگیر ، فراگیر جهانی ، سراسر جهان ، در سراسر جهان ، سرتاسر جهان
جهانی
در سراسر جهان
سراسر جهان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس