world

/ˈwɜːrld//wɜːld/

معنی: عالم، دنیا، جهان، گیتی
معانی دیگر: روزگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: out of this world, think the world of
(1) تعریف: the universe and everything that exists.
مترادف: cosmos, creation, existence, universe
مشابه: macrocosm, reality

(2) تعریف: the earth and all those who inhabit it.
مترادف: earth
مشابه: biosphere, globe, nature, universe

- I would like to travel around the world someday.
[ترجمه گوگل] دوست دارم روزی به دور دنیا سفر کنم
[ترجمه ترگمان] دوست دارم یه روزی دور دنیا سفر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a particular area, period, or sphere, and all the people and things pertaining to it.
مترادف: period, realm
مشابه: age, area, arena, domain, epoch, era, ethos, field, orbit, province, region, sphere

- the eastern world
[ترجمه .] دنیای شرقی
|
[ترجمه تینا] عآلم شرقی
|
[ترجمه گوگل] جهان شرق
[ترجمه ترگمان] دنیای شرقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the academic world
[ترجمه گوگل] دنیای آکادمیک
[ترجمه ترگمان] دنیای آکادمیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the whole human race; all mankind.
مترادف: earth, humanity, humankind, man, mankind
مشابه: people, race, society

- The world grieved at the loss of this great man.
[ترجمه طهورا] جهان از دست دادن این مرد بزرگت ترسو
|
[ترجمه گوگل] جهان از دست دادن این مرد بزرگ غمگین شد
[ترجمه ترگمان] دنیا از دست دادن این مرد بزرگ اندوهگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: another planet or place in the universe considered to have life forms.
مترادف: planet, sphere
مشابه: globe, moon, orb, star

- Some people believe in life on other worlds.
[ترجمه گوگل] برخی از مردم به زندگی در جهان های دیگر اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان] برخی افراد به زندگی در دنیاهای دیگر اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(6) تعریف: material existence and concerns.
مشابه: affairs, society

(7) تعریف: a great amount or extent.
مترادف: heap, mountain, pile
مشابه: expanse, gobs, lot, oodles, quantity, scads

- a world of riches
[ترجمه گوگل] یک دنیا ثروت
[ترجمه ترگمان] دنیایی پر از ثروت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. world champion
جهان پهلوان

2. world cup
جام جهانی

3. world hegemony
جهان چیری،چیرگی بر جهان

4. world news will be broadcast at eight
اخبار جهان (نودادهای جهان) ساعت 8 پخش خواهد شد.

5. world politics
سیاست جهانی

6. world population is still snowballing
جمعیت جهان هنوز هم به طور مهار ناپذیر در تزاید است.

7. world problems
مسایل دنیوی

8. world view
جهان بینی

9. world without end
تا ابد،جاودانی،ابدی،برای همیشه

10. a world power of the first order
قدرت جهانی برتر

11. a world too wide
خیلی خیلی پهن

12. nether world
جهان زیر زمین،دنیای اسفل،دنیای مردگان

13. the world in which we live
دنیایی که در آن زندگی می کنیم

14. the world is in continuous evolution
جهان در حال فرگشت (تکامل) مداوم است.

15. the world is like a mirror, if you smile, a smile comes back to you
دنیا همچون آینه است اگر لبخند بزنی به لبخندت پاسخ می دهد.

16. the world is like a mirror; if you smile, the smile comes back to you
جهان همچون آینه است ; اگر لبخند بزنی لبخند به تو باز می گردد.

17. the world is my oyster
دنیا به کام من است.

18. the world is zoned according to climate
جهان از نظر آب و هوا منطقه بندی شده است.

19. the world laughs at those who have lost the ability to laugh at themselves
دنیا به ریش کسانی می خندد که توانایی خنده به خود را از دست داده اند.

20. the world of art
جهان هنر

21. the world of existence
عالم هستی

22. the world of high fashion
جهان مد پرستی و شیکی

23. the world of islam
جهان اسلام

24. the world of tomorrow
دنیای فردا

25. the world of women
عالم نسوان

26. the world over
در سر تا سر جهان

27. the world population is doubling every thirty- five years
جمعیت دنیا هر سی و پنج سال دو برابر می شود.

28. the world should not condone war crimes
دنیا نباید جنایات جنگی را نادیده بگیرد.

29. the world soccer championship games
مسابقات قهرمانی فوتبال جهانی

30. the world was driven to the edge of war
دنیا به آستانه ی جنگ کشانده شده بود.

31. the world will not last . . .
گیتی نماند پایدار . . . .

32. the world is your (or my etc. ) oyster
دنیا به کام تو (یا من و غیره) است

33. the world of the flesh and the devil
وسوسه های این جهان،دنیای شهوات و شیطان

34. the world over
(در) سرتاسر جهان

35. a demoniac world full of injustice
جهانی اهریمنی و مملو از بیدادگری

36. a visionary world of wealth and prosperity
دنای رویایی ثروت و رونق

37. after the world war, europe was polarized into two camps
پس از جنگ جهانی اروپا به دو اردوی متضاد تقسیم شد.

38. apparently, the world trend is toward cashless societies
ظاهرا روند جهان به سوی جوامع غیرنقدی است.

39. in this world there is nothing better than acts of humanity
به گیتی به از مردمی کار نیست

40. make the world a better place for children
جهان را برای کودکان محل بهتری کردن

41. the academic world
دانشگاه ها،عالم دانشگاهی

42. the corporeal world
جهان مادی

43. the gilded world of hollywood
دنیای پر زرق و برق هالیوود

44. the make-believe world of the theater
دنیای ساختگی تئاتر

45. the material world
جهان مادی

46. the next world
جهان باقی

47. the phenomenal world
جهان مادی

48. the physical world
جهان مادی

49. the plastic world of television advertising
عالم مبتذل آگهی های تلویزیونی

50. the substantial world
جهان واقعی

51. the western world was facing a shortage of manpower
جهان غرب با کمبود کارگر مواجه شده بود.

52. today the world hungers for ideals
امروزه دنیا مشتاق آرمان است.

53. what the world needs is moral armament
آنچه که دنیا نیاز دارد استحکام اخلاقی است.

54. (all) the world and his life
(انگلیس - عامیانه) همه کس

55. against the world
در مقابل جهانیان،برضد همه ی مردم

56. in the world
1- در دنیا،در جهان،در عالم

57. set the world on fire
با انجام کارهای درخشان معروف شدن

58. tell the world
آشکارا به همه اعلام کردن،به جهانیان گفتن

59. the outside world
دنیای خارج،دیگر مردم و جاها

60. think the world of someone
برای کسی ارزش و احترام زیاد قایل شدن

61. . . . yes, the world can be conquered through unity
. . . آری،به اتفاق جهان می توان گرفت.

62. a brave new world
جهان نو و فرخنده،مدینه ی فاضله

63. a conference on world peace
همایشی درباره ی صلح جهانی

64. a man whose world is narrow
مردی که بینش محدودی دارد

65. a threat to world peace
تهدیدی به صلح جهانی

66. a very unstable world economy
یک اقتصاد جهانی کاملا بی ثبات

67. all over the world
سرتاسر جهان

68. champion of the world in the discus
قهرمان جهان در پرتاب دیسک

69. cheer up, the world isn't coming to an end!
شاد باش (مغموم نباش) دنیا که تمام نشده !

70. during the second world war
طی جنگ جهانی دوم

مترادف ها

عالم (اسم)
cosmos, universe, world, scientist

دنیا (اسم)
vale, universe, world, macrocosm

جهان (اسم)
universe, world, macrocosm

گیتی (اسم)
universe, world

انگلیسی به انگلیسی

• planet or globe; particular part of earth; planet earth; universe, cosmos; humankind; general public, public as a whole; material realm (as opposed to the spiritual realm); a lot, very much
the world is the planet that we live on.
the world is also all the people who live on this planet.
world is used to describe someone or something that is one of the best or most important of its kind.
someone's world is their life, experiences, and the relationships they have with other people.
a particular world is a field of activity, and the people involved in it.
you can refer to a particular group of countries or a particular period in history as the western world, the arab world, the ancient world, and so on.
you can refer to the state of being alive as this world and to a state of existence after death as the next world.
you can refer to a group of living things as the animal world, the plant world, or the insect world.
you can refer to another planet as a world.
you can use in the world with superlatives to emphasize that the thing you are talking about is the most important, significant, or extreme of its kind.
the world over means throughout the world.
if someone has or wants the best of both worlds, they have or want all the benefits from two different situations, without the disadvantages.
if you think the world of someone or something, you admire them very much.
if something does you the world of good, it makes you feel better; an informal expression.
if there is a world of difference between two things, they are very different from each other.

پیشنهاد کاربران

۱. دنیا. جهان ۲. عالم ۳. سیاره ۴. مردم جهان ۵. مردم ۶. حوزه. قلمرو ۷. بسیار زیاد. یک دنیا. یک عالم ۸. جهانی
مثال:
From far away, this war had felt like a footnote in world news.
از دور، این جنگ در اخبارهای جهان شبیه یک مسئله پیش پاافتاده احساس می شده است.
۱ - [اسم] دنیا؛ جهان؛ گیتی؛ سپهر؛ کیهان [صفت] جهانی؛ جهان شمول
۲ - حیطه؛ حوزه
۳ - نوع بشر؛ نژاد انسان؛ انسانیت؛ مردم؛ مردمان؛ توده ی مردم؛ عوام الناس
۴ - هستی؛
۵ - مخلوق؛
جهان
مثال: The world is a big place with many different cultures.
جهان یک مکان بزرگ با فرهنگ های مختلف است.
world: جهان، دنیا
world:دنیا
the world of nature:دنیای واقعی
به نظرم مفهوم فضا یا جو غالب بر محیط یا وضعیت هم میتونه در برداشته باشه. تو متن من این بود:
in this brave new world
در این فضای ( جو ) جدید متهورانه
در این فضای ( جو ) جدید شجاعانه
در این وضعیت جدید متهورانه
واژه world به معنای جهان ویا دنیا
واژه world در وهله اول اشاره به زمین و تمام کشور ها و خصوصیات طبیعی آن دارد. در شرایط متفاوت و جملات متفاوت این واژه می تواند به معانی از قبیل جامعه و نحوه رفتار افراد، به زندگی شخصی افراد، تجربیات، دوستان و همه چیز های دیگری که که زندگی یک فرد را می سازند، فضاهای مجازی مانند بازی های کامپیوتری و . . . و در نهایت به وجود انسان اشاره داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

به مثال های زیر توجه کنید.
the world of politics ( دنیای سیاست )
the whole world ( همه جهان )
a game world ( یک جهان بازی )
منبع: سایت بیاموز

جهان _ دنیا _ عالم
جهان
معنی ای خدا را هم می دهد.
oh my world
《 پارسی را پاس بِداریم》
world
واژه ای ایرانی - اُروپایی وُ هَم ریشه با:
آلمانی : Welt : we - lt
ریشه یابی : world : wor - ld
wor دیس دیگَری اَز wer دَر werwolf به مینه یِ man
ld : کوتاه شُده یِold
...
[مشاهده متن کامل]

world = manold : man - old = آل وَر ، وَرآل، گَرآل
wor , wer = وَر/گَر : به مینه یِ کُنَنده که دَر پارسیِ نو دَر واژه هایی چون: وَر دَر دانِشوَر ، گَر دَر آهَنگُر به کار می رَوَند.
ld , old =می تَوانَد دیسی اَز آل دَر آلَم ( عالَم ) یا آلَت باشَد .
wer دَر آلمانی به مینه یِ : چه کَسی
old دَر آلمانی : alt
آلَم ( عالَم ) یا جَهان یا دُنیا یا گیتی اَز نِگَرِ فَهمیده ( مَفهوم ) ، کَسی یا چیزی ست کُهَن ، دیرین ، پارین وَ قَدیم وُ دور = dur = دوور ، ( د ) وور = ur

دنیا'، جهانی
مثال: girl world ( دنیای دخترانه )
جهان دنیا
عرصه وجود
عالم، جهان، گیتی، دنیا
در بعضی مواقع در حالت اصطلاح به کار میره و معنی همه جا میدهد
مثال:. Katie woke up and found that the world was white
کتی از خواب بیدار شد و فهمید که همه جا سفید شده ( برف زده )
Look for you, my beautiful love
دورت بگردم عشق خوشگلم
you mean the world to me
برام یه دنیا ارزش داری
جهان، دنیا
دنیا
دنیا ، جهان ، سیاره، مکانی که کروی شکل است و چیزی در آن وجود دارد
دنیا - جهانی
جهانی

جهانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس