workstation

/ˈwɝːkˌsteɪʃən//ˈwɜːkˌsteɪʃən/

کارگاه، کارابزار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a work area that is usually designed for one person and is equipped with the necessary tools or materials to perform a particular job.

- The office on this floor has twenty workstations.
[ترجمه گوگل] دفتر این طبقه دارای بیست ایستگاه کاری است
[ترجمه ترگمان] اداره روی زمین بیست ایستگاه کاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a high performance desktop computer particularly suitable for scientific or other technical work.

جمله های نمونه

1. The system runs on this workstation.
[ترجمه گوگل]سیستم در این ایستگاه کاری اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم در ایستگاه کاری اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Workstation based publishing systems like Interleaf are an industry standard but offer very little more than the Macintosh in terms of actual capabilities.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های انتشارات مبتنی بر ایستگاه کاری مانند Interleaf یک استاندارد صنعتی هستند اما از نظر قابلیت‌های واقعی بسیار کمی بیشتر از Macintosh ارائه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]سیستم های چاپ مبتنی بر Workstation مانند Interleaf یک استاندارد صنعتی هستند، اما بیش از (مکینتاش)را به لحاظ قابلیت های واقعی عرضه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have to share my workstation with two other people in the office.
[ترجمه گوگل]من باید ایستگاه کاری خود را با دو نفر دیگر در دفتر به اشتراک بگذارم
[ترجمه ترگمان]من باید کارم را با دو نفر دیگر در اداره به اشتراک بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Omegaview/400, giving a single workstation view of the entire network.
[ترجمه گوگل]Omegaview/400، یک نمای ایستگاه کاری واحد از کل شبکه را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Omegaview \/ ۴۰۰، یک دید کاری واحد از کل شبکه ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Profits were dampened by slower workstation sales and snags in disk-drive production.
[ترجمه گوگل]سود ناشی از فروش کندتر ایستگاه های کاری و مشکلات تولید دیسک درایو کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سود با فروش ایستگاه کاری کندتر و مانع تولید دیسک ذخیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is designed to fit under a standard workstation processor unit and to be hosted by it.
[ترجمه گوگل]این به گونه ای طراحی شده است که تحت یک واحد پردازشگر ایستگاه کاری استاندارد قرار گیرد و توسط آن میزبانی شود
[ترجمه ترگمان]آن برای تناسب با واحد پردازشگر ایستگاه کاری استاندارد و میزبانی آن طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally, the Workstation Auditing Module tracks equipment configuration, and also provides software and hardware inventory features.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ماژول حسابرسی ایستگاه کاری پیکربندی تجهیزات را ردیابی می کند، و همچنین ویژگی های موجودی نرم افزار و سخت افزار را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ماژول حسابرسی Workstation پیکربندی تجهیزات را ردیابی می کند، و همچنین ویژگی های نرم افزاری و سخت افزار را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Scooping the cup from the workstation with her good hand, she whirled around and flung its contents into Atrimonides' face.
[ترجمه گوگل]فنجان را با دست خوبش از ایستگاه کاری بیرون آورد، به اطراف چرخید و محتویات آن را به صورت آتریمونیدس پرت کرد
[ترجمه ترگمان]جام را با دست راستش گرفت و آن را چرخاند و محتویات آن را در صورت Atrimonides ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They also get membership of the InterWorks workstation users group.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین عضو گروه کاربران ایستگاه کاری InterWorks می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین عضویت گروه کاربران ایستگاه کاری interworks را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Alpha project replaces an Intel Corp-based i860 workstation that Olivetti built in prototype quantities and originally planned for volume manufacture.
[ترجمه گوگل]پروژه آلفا جایگزین ایستگاه کاری i860 مبتنی بر اینتل می شود که Olivetti در مقادیر اولیه ساخته بود و در ابتدا برای تولید حجمی برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]پروژه Alpha جایگزین ایستگاه کاری i۸۶۰ مبتنی بر شرکت اینتل می شود که Olivetti در مقادیر نمونه اولیه ساخته و در اصل برای تولید حجم برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Silicon Graphics Inc., the hottest player in the workstation market, has suddenly cooled off.
[ترجمه گوگل]Silicon Graphics Inc, داغ‌ترین بازیکن در بازار ایستگاه‌های کاری، ناگهان سرد شد
[ترجمه ترگمان]شرکت سیلیکون گرافیکس، به عنوان گرم ترین بازیکن در بازار کاری، ناگهان خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And Sun Microsystems, the Mountain View computer workstation maker, roared ahead 5 to 5
[ترجمه گوگل]و Sun Microsystems، سازنده ایستگاه کاری کامپیوتر Mountain View، 5 به 5 پیشروی کرد
[ترجمه ترگمان]و سان میکروسیستمز، سازنده ایستگاه کاری کامپیوتر، از ۵ تا ۵ سال پیش غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has added support for personal computer and workstation clients running X-Windows/Motif.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی از رایانه شخصی و کلاینت‌های ایستگاه کاری که X-Windows/Motif را اجرا می‌کنند، اضافه کرده است
[ترجمه ترگمان]آن پشتیبانی را برای کامپیوتر شخصی و مشتریان ایستگاه کاری در حال اجرای X - ویندوز \/ Motif اضافه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There will be a three-slot workstation, a six-slot workstation or server and a nine-slot server.
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه کاری سه اسلات، یک ایستگاه کاری یا سرور شش اسلات و یک سرور نه اسلات وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه کاری سه مرحله ای وجود خواهد داشت که یک ایستگاه کاری ۶ شیاری یا سرور و یک سرور ۹ اسلات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When her calluses turned raw, she requested another work station and was assigned to inspecting tiny numbers on color-coated wires.
[ترجمه گوگل]وقتی پینه‌هایش خام شد، از ایستگاه کاری دیگری درخواست کرد و به بررسی اعداد ریز روی سیم‌های رنگی محول شد
[ترجمه ترگمان]وقتی calluses خام شدند، از یک ایستگاه کار دیگر درخواست کرد و مامور بررسی شماره های بسیار ریز روی سیم های پوشیده شده رنگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A mismatch between worker and work station can lead to repetitive strain injuries.
[ترجمه گوگل]عدم تطابق بین کارگر و ایستگاه کاری می تواند منجر به آسیب های فشاری مکرر شود
[ترجمه ترگمان]عدم تطابق بین کارگر و ایستگاه کار می تواند منجر به آسیب های کششی تکراری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A fax and photo copier complete the electronic work station.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه فکس و عکس کپی ایستگاه کار الکترونیکی را تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]یک فکس و عکس از copier یک ایستگاه کار الکترونیکی را تکمیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. White and clean wall work station of spotless. Disinfect close exit.
[ترجمه گوگل]ایستگاه کاری دیواری سفید و تمیز بدون لک خروجی نزدیک را ضد عفونی کنید
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه کار دیوار سفید و تمیز بدون لکه مراحل ورود به منزل را ضد عفونی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. PC Sever, Work Station, Printer, and other Exterior equipment for computer.
[ترجمه گوگل]سرور رایانه شخصی، ایستگاه کاری، چاپگر و سایر تجهیزات خارجی برای رایانه
[ترجمه ترگمان]PC Sever، ایستگاه کار، چاپگر و دیگر تجهیزات خارجی برای کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The work station face of the kitchen should choose marble, scagliola or flashing is done, facilitate clean wholesome.
[ترجمه گوگل]صورت ایستگاه کار از آشپزخانه باید سنگ مرمر را انتخاب کنید، اسکالیولا یا چشمک زن انجام می شود، تمیز کردن سالم را تسهیل می کند
[ترجمه ترگمان]کار ایستگاه کار آشپزخانه باید مرمر، scagliola و یا برق را انتخاب کرده و تمیز و سالم را تسهیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Maintaining a clean and organized work station.
[ترجمه گوگل]حفظ یک ایستگاه کاری تمیز و منظم
[ترجمه ترگمان]نگهداری یک ایستگاه کار تمیز و سازمان یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We adopt the ISS work station of ink system, so the work station will not broken.
[ترجمه گوگل]ما ایستگاه کاری ISS سیستم جوهر را اتخاذ می کنیم، بنابراین ایستگاه کاری خراب نمی شود
[ترجمه ترگمان]ما ایستگاه کار ایستگاه فضایی of را به کار گرفته ایم، بنابراین ایستگاه کار شکسته نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Complete the work of relative work station.
[ترجمه گوگل]کار ایستگاه کاری نسبی را کامل کنید
[ترجمه ترگمان]کار ایستگاه کار نسبی را تکمیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The kitchen used L form work station, make kitchen space exceeds envisage the ground to be mixed roomily neat.
[ترجمه گوگل]آشپزخانه از L شکل ایستگاه کار استفاده می شود، فضای آشپزخانه بیش از پیش بینی زمین به مخلوط اتاق شسته و رفته
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه به کار گرفته شده برای ساخت ایستگاه کار، ساخت فضای آشپزخانه بیشتر از مد نظر است تا مخلوط با دقت مخلوط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The garbage gathering work station is cities and towns life garbage gathering and the preservation and transportation dedicated device .
[ترجمه گوگل]ایستگاه کاری زباله جمع آوری زباله شهرها و شهرک ها و دستگاه اختصاصی نگهداری و حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]محل کار جمع آوری زباله، شهرها و شهره ای جمع آوری زباله و نگهداری و وسایل اختصاصی حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The optimized work station 550 - - is suitable for high - quality pre - ruffling and taping operations likewise.
[ترجمه گوگل]ایستگاه کاری بهینه سازی شده 550 - - برای عملیات های باکیفیت قبل از خراشیدن و نوار چسب نیز مناسب است
[ترجمه ترگمان]ایستگاه کار بهینه ۵۵۰ - - برای ruffling با کیفیت بالا و اجرای برنامه نیز مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. In this paper the application of graphical work station in this area is introduced.
[ترجمه گوگل]در این مقاله کاربرد ایستگاه کاری گرافیکی در این زمینه معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، کاربرد ایستگاه کاری گرافیکی در این حوزه معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Often an informal group will eat lunch near a machine or other work station, even though a canteen is available.
[ترجمه گوگل]اغلب یک گروه غیررسمی ناهار را در نزدیکی دستگاه یا ایستگاه کاری دیگر می خورند، حتی اگر غذاخوری در دسترس باشد
[ترجمه ترگمان]اغلب یک گروه غیر رسمی نهار را نزدیک یک دستگاه یا ایستگاه کار دیگر خواهد خورد، هر چند که یک رستوران در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Between each row of operators, a conveyor belt delivers brightly colored trays of material to each work station.
[ترجمه گوگل]بین هر ردیف اپراتور، یک تسمه نقاله سینی های رنگی روشن از مواد را به هر ایستگاه کاری تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]بین هر ردیف از اپراتورها، یک نوار نقاله trays رنگارنگ مواد را به هر ایستگاه کاری تحویل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ایستگاه کاری - ایستگاه کاری - 1- ریزکامپیوتر قدرتمندی که معمولاً برای محاسبه های خاص و مهندسی به کار می رود . این نوع کامپیوتر بیش از 8 مگابایت RAM، بیش از 300 مگابایت ظرفیت دیسک، یک صفحه نمایش با وضوح حداقل 100×800 و یک سیستم عامل مبتنی بر UNIX دارد. IBM RS/6000 و Sun Sparcstation نمونه ای از این نوع کامپیوترها هستند . برخی از کامیپوترها مبتنی بر 80486 و Pentiumو بعضی از کامپیوترهای قدرتمند مک اینتاش در ردیف این نوع ایستگاههای کاری هستند. نگاه کنید به Power PC ; IBM PC; Macintosh ; Sun workstation ; RISC. 2- ایستگاه کاری در سبکه ی جهانی تار عنکبوتی ( Web)، مجموعه ای از سایت های کامپیوتری سازماندهی شده است که اطلاعاتی را نشر می دهد که هر فردی می تواند از طریق اینترنت و با به کارگیری HTTP ( پروتکل انتقال فوق متن) به آن دسترسی داشته باشد . هر صفحه ی اطلاعات، شامل گزینه ها و کلمه های برجسته ای است که از طریق آن، کاربر میتواند اطلاعات بیشتری را، ازهمان کامپیوتر یا به وسیله ی اتصال خودکار به کامپیوتر دیگر در هر نقطه از جهان فرا بخواند . از این رو، اطلاعات در شبکه ای بسیار بزرگ مرتب شده و اتصالات به سویله ی نویسنده ی هر صفحه ایجاد می شود. نگاه کنید به browser HTML ; Internet Lynx ; Mosaic .
[برق و الکترونیک] ایستگاه کاری رایانه ای - ایستگاه کاری کامپیوتر رومیزی بهینه شده برای استفاده از برنامه های طراحی به کمک کامپیوتر (CAD ) برای کاربردهای مهندسی . ایستگاه کاری معمولاً دارای صفحه نمایش با لامپ پرتو کاتدی چند رنگ ؛با قدرت تفکیک بالا (1000خط یا بیشتر ) است تا بتواند نقشه های مدارهای مجتمع پیچیده را با وضوح بالا نشان دهد . تصاویر سه بعدی چند رنگی را می توان روی صفحه نمایش ایستگاه کاری بوجود آورد تا تصویر را از زوایای مختلف دید . انجام وظایف چندگانه ( از طریق سیستم عامل چند کاره) که امکان عملیات مستقل را در مکانهای مختلف صفحه نمایشی فراهم می آورد و شبکه شدن برای انجام محاسبات پراکنده - پذیرش کار با کامپیوترهای دیگر -از ویژکی های دیگر ایستگاههای کاری است .
[زمین شناسی] ایستگاه کاری - رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد.
[ریاضیات] ایستگاه کاری

انگلیسی به انگلیسی

• place equipped as a unit for performing work; computer terminal, complete computer system (computers)
a workstation is a part of a computerized office system consisting of a display screen and keyboard and is used to deal with electronic office work.
independent computer system (usually having powerful computation skills and graphic capabilities)

پیشنهاد کاربران

( کامپیوتر ) ایستگاه کاری
مثال:
the workstations were small but seemed adequate to the task
این ایستگاه های کاری کوچک بودند اما به نظر می رسید برای این کار مناسب و کافی بودند.
میز کار یا ایستگاه کاری/درسی/تحقیقاتی و غیره
workstation
workstation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ایستگاه کار
تعریف: 1. رایانه‏ای شخصی برای ارتباط با یک رایانۀ مرکزی|||2. رایانه‏ای اختصاصی که معمولاً دارای پردازندۀ قوی و امکانات نگاره‏سازی پیشرفته است
میزی که کارمندان روی ان کار میکنند.

workbench
به نقل از هزاره:
( کامپیوتر ) ترمینال، پایانه؛ میز کامپیوتر، ایستگاه کامپیوتر، کامپیوتر
کارگاه
میز کار

بپرس