اسم ( noun )
• (1) تعریف: one who engages in work or who is employed at a job.
• متضاد: idler
• مشابه: employee, laborer, operative
• متضاد: idler
• مشابه: employee, laborer, operative
- The child is a hard worker and her homework is always perfect.
[ترجمه آیلین] کودک سخت کوشی است و تکالیفش همیشه کامل است|
[ترجمه گوگل] کودک سخت کوش است و تکالیف او همیشه کامل است[ترجمه ترگمان] کودک کار سختی است و تکالیف او همیشه عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The workers take a break at ten.
[ترجمه Hana] کارگران ساعت ده استراحت خواهند کرد|
[ترجمه گوگل] کارگران ساعت ده استراحت می کنند[ترجمه ترگمان] کارگران ساعت ده صبح کمی استراحت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: someone who is occupied in a particular job or field, esp. a laborer.
• مشابه: hand, laborer
• مشابه: hand, laborer
- The mine workers went on strike.
[ترجمه گوگل] کارگران معدن دست به اعتصاب زدند
[ترجمه ترگمان] کارگران معدن شروع به اعتصاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کارگران معدن شروع به اعتصاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an infertile female member of one of the groups of social insects, such as the ant, bee, or termite.