workbench

/ˈwɜːrkˌbent͡ʃ//ˈwɜːkbent͡ʃ/

معنی: میز کار مکانیکی و نجاری و غیره
معانی دیگر: (مکانیکی یا نجاری یا تعمیرکاری) میزکار، میز کارگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sturdy table or bench at which carpentry or mechanical work is done.

جمله های نمونه

1. The vice is bolted to the workbench.
[ترجمه گوگل]معاون به میز کار پیچ می شود
[ترجمه ترگمان]فساد به طرف میز کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sudden burst of gunfire from behind the workbench riddled the wall harmlessly behind her.
[ترجمه گوگل]شلیک ناگهانی گلوله از پشت میز کار دیوار را به طور بی خطری پشت سر او پراکنده کرد
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک ناگهانی شلیک از پشت میز از پشت میز، که بی آن که به او اسیبی برساند، پشت سرش را سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two others identical to it lay on the workbench.
[ترجمه گوگل]دو نفر دیگر مشابه آن روی میز کار دراز کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]دو تای دیگر عین آن روی میز کار نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a workbench along the wall and parts all over the place.
[ترجمه گوگل]یک میز کار در امتداد دیوار و قطعاتی در سراسر آن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک میز کار روی دیوار و بخش های دیگر محل کار گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is far better than any workbench or some dumb old tree.
[ترجمه گوگل]خیلی بهتر از هر میز کار یا درختی کهنسال است
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از هر میز کاری یا یک درخت قدیمی احمقانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Workbench first appeared in an earlier incarnation as an application called Intercycle from now defunct company Interport Inc.
[ترجمه گوگل]Workbench اولین بار در تجسم قبلی به عنوان یک برنامه کاربردی به نام Intercycle از شرکت منقرض شده Interport Inc ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]Workbench ابتدا در تجسم قبلی به عنوان کاربردی به نام Intercycle از شرکت defunct شرکت Interport ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The other sniper was crouched behind a rusted workbench close to the main doorway.
[ترجمه گوگل]تک تیرانداز دیگر پشت یک میز کار زنگ زده نزدیک درب اصلی خمیده بود
[ترجمه ترگمان]تیرانداز دیگر پشت یک میز تحریر زنگ زده نزدیک در اصلی چمباتمه زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company was originally styled Information Workbench and Sippl provided the seed capital.
[ترجمه گوگل]این شرکت در اصل اطلاعات Workbench نام داشت و Sippl سرمایه اولیه را تامین می کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در اصل، Information Workbench و Sippl، سرمایه بذر را تامین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then she dragged the body to the workbench and pushed it into the cupboard, head first.
[ترجمه گوگل]سپس جسد را به سمت میز کار کشید و ابتدا سرش را به داخل کمد هل داد
[ترجمه ترگمان]سپس جسد را به روی میز کار کشید و اول آن را داخل گنجه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The idol stood on a nearby workbench.
[ترجمه گوگل]بت روی میز کار در همان نزدیکی ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]بت روی یک میز کار نزدیک ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can also use a portable workbench as a vice to hold larger items.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید از یک میز کار قابل حمل به عنوان جانشینی برای نگهداری وسایل بزرگتر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید از یک محیط کار قابل حمل به عنوان معاون برای نگهداری آیتم های بزرگ تر استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. William got up from his chair at the workbench and went over to open up with a puzzled frown.
[ترجمه گوگل]ویلیام از روی صندلی روی میز کار بلند شد و با اخم متحیرانه ای به سمتش رفت تا در را باز کند
[ترجمه ترگمان]ویلیام از روی صندلی اش بلند شد و به طرف میز کارش رفت و با اخمی حاکی از حیرت بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a trend to use Electronic Workbench Board in electrotechnics and electronic technique teaching.
[ترجمه گوگل]استفاده از میز کار الکترونیکی در آموزش الکتروتکنیک و تکنیک الکترونیک یک گرایش است
[ترجمه ترگمان]این گرایش به استفاده از تخته Electronic Workbench در electrotechnics و تکنیک الکترونیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wind River Systems's IDE - Wind River Workbench 0, an integrated development environment fully supports point - to - point devices.
[ترجمه گوگل]IDE Wind River Systems - Wind River Workbench 0، یک محیط توسعه یکپارچه به طور کامل از دستگاه های نقطه به نقطه پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]IDE Workbench سیستم های بادی - بادی IDE Workbench ۰، یک محیط توسعه یکپارچه به طور کامل از تجهیزات نقطه به نقطه ای پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میز کار مکانیکی و نجاری و غیره (اسم)
workbench

تخصصی

[کامپیوتر] محیط کاری
[آب و خاک] سکوی کار

انگلیسی به انگلیسی

• work table
a workbench is a heavy wooden table which is used for making or repairing things.

پیشنهاد کاربران

بپرس